حکم امام مهدی بین اهل سنت و شیعیان دوازده امامی درمورد عقیده

حکم امام مهدی بین اهل سنت و شیعیان دوازده امامی درمورد عقیده

نوشتهاز gnod111 » پنج شنبه دی 6, 97 4:56 pm

حکم امام مهدی بین اهل سنت و شیعیان دوازده امامی درمورد عقیده برانگیخته شدن مهدی منتظر.. 


حکم مهدی منتظر میان اهل سنت و شیعیان دوازده امامی و فرقه‌های مختلف-اسلامی- در مورد خلیفه خدا و عبدش مهدی منتظر؛ من با بیان حق ذکر بر همه آنها غلبه کرده ومهیمن هستم و در موارد اختلاف حکم خدا را از آن -قرآن - برایٰشان روشن می‌کنیم. تنها نکته این است که مهدی منتظر برای گفتگو شرطی دارد؛ شرط این است که حکم ما بر اساس ذکر خداوندمحفوظ از تحریف خواهد بود؛ چرا که تنها کسی از حق پیروی خواهد کرد که به قرآن عظیم محفوظ از تحریف - که حجت خدا بر رسولش بوده و اگر آن را به مردم نرساند مورد محاسبه واقع خواهد شد-ایمان داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ} صدق الله العظيم [المائدة: 67]

{ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‌ای!}

اما رساله‌ی خداوند که نبی مأمور تبلیغ آن است؛ چیست؟ و جواب: خداوند تعالی می‌فرماید: 

{إِنَّمَا أُمِرْ‌تُ أَنْ أَعْبُدَ رَ‌بَّ هَـٰذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّ‌مَهَا وَلَهُ كلّ شَيْءٍ وَأُمِرْ‌تُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٩١﴾ وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْ‌آنَ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِ‌ينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [النمل]

{من مأمورم پروردگار این شهر را عبادت کنم، همان کسی که این شهر را حرمت بخشیده؛ در حالی که همه چیز از آن اوست! و من مأمورم که از مسلمین باشم؛ (۹۱) و اینکه قرآن را تلاوت کنم! هر کس هدایت شود به سود خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد بگو: «من فقط از انذارکنندگانم!» (۹۲)}

و تصدیق فرموده خداوند تعالى: 
{وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْ‌جُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْ‌آنٍ غَيْرِ‌ هَـٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَ‌بِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٥﴾ قُل لَّوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَ‌اكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرً‌ا مِّن قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿١٦﴾ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَ‌ىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِ‌مُونَ ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [يونس]
{و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می‌شود، کسانی که ایمان به لقای ما ندارند می‌گویند: «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزی که بر من وحی می‌شود، پیروی می‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از مجازات روز بزرگ می‌ترسم!» (۱۵) بگو: «اگر خدا می‌خواست، من این آیات را بر شما نمی‌خواندم؛ و خداوند از آن آگاهتان نمی‌کرد؛ چه اینکه مدّتها پیش از این، در میان شما زندگی نمودم؛ آیا نمی‌فهمید؟!» (۱۶) چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می‌بندد، یا آیات او را تکذیب می‌کند؟! مسلماً مجرمان رستگار نخواهند شد! (۱۷)}
و تصدیق فرموده خداوند تعالى:
{وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُ‌هُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾ وَمَا كَانَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ أَن يُفْتَرَ‌ىٰ مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَ‌يْبَ فِيهِ مِن رَّ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿٣٧﴾ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَ‌اهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَ‌ةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣٨﴾ بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ‌ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿٣٩﴾ وَمِنْهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لَّا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَ‌بُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿٤٠﴾ وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِ‌يئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِ‌يءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٤١﴾ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٢﴾وَمِنْهُم مَّن يَنظُرُ‌ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُ‌ونَ ﴿٤٣﴾ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَـٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [يونس]
{ و بیشتر آنها، جز از گمان پیروی نمی‌کنند؛ گمان، هرگز انسان را از حقّ بی‌نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام می‌دهند، آگاه است! (۳۶) شایسته نبود که این قرآن، بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شود؛ ولی تصدیقی است برای آنچه پیش از آن است (از کتب آسمانی)، و شرح و تفصیلی بر آنها است؛ شکّی در آن نیست، و از طرف پروردگار جهانیان است. (۳۷) آیا آنها می‌گویند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هر کس را می‌توانید (به یاری) طلبید!» (۳۸) بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند؛ پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود! (۳۹) بعضی از آنها، به آن ایمان می‌آورند؛ و بعضی ایمان نمی‌آورند؛ و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است! (۴۰) و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من برای من، و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام می‌دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شماانجام می‌دهید بیزارم!» (۴۱)گروهی از آنان، بسوی تو گوش فرامی‌دهند آیا تو می‌توانی سخن خود را به گوش کران برسانی، هر چند نفهمند؟! (۴۲)و گروهی از آنان، به سوی تو می‌نگرند آیا تو می‌توانی نابینایان را هدایت کنی، هر چند نبینند؟! (۴۳) خداوند هیچ به مردم ستم نمی‌کند؛ ولی این مردمند که به خویشتن ستم می‌کند! (۴۴)}
به فرموده خداوند تعالی بنگرید: 
{وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُ‌هُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾ وَمَا كَانَ هَـٰذَا الْقُرْ‌آنُ أَن يُفْتَرَ‌ىٰ مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَ‌يْبَ فِيهِ مِن رَّ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿٣٧﴾} 
{ و بیشتر آنها، جز از گمان پیروی نمی‌کنند؛ گمان، هرگز انسان را از حقّ بی‌نیاز نمی‌سازد (و به حق نمی‌رساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام می‌دهند، آگاه است! (۳۶) شایسته نبود که این قرآن، بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شود؛ ولی تصدیقی است برای آنچه پیش از آن است (از کتب آسمانی)، و شرح و تفصیلی بر آنها است؛ شکّی در آن نیست، و از طرف پروردگار جهانیان است. (۳۷) }
و به فرموده خداوند تعالی بنگرید: 
{وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُ‌ونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌هُمْ لَا يَشْكُرُ‌ونَ ﴿٦٠﴾}صدق الله العظيم [يونس]

{ آنها که بر خدا افترا می‌بندند، درباره روز قیامت، چه می‌اندیشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل دارد، امّا اکثر آنها سپاسگزاری نمی‌کنند!}
لذا هیچ انسانی تابع حق نخواهد شد؛ مگر از رساله‌ی خداوند برای تمامی مردم؛ ذکر محفوظ از تحریف خدا؛ پیروی کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{إنّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكر وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ} صدق الله العظيم [يس: 11]

{تو فقط کسی را انذار می‌کنی که از این ذکر پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده!}
ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ شما از مسیر حق گمراه شده و عده زیادی را هم گمراه کرده‌اید. علت گمراه شدنتان هم این است که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهید و از حد خود پا فراتر گذاشته و به حدود و حق خداوند سبحان تجاوز کرده‌اید و تصور می‌کنید این شما هستید که خلیفه خدا مهدی منتظر را انتخاب می‌کنید! شایسته و درحد فرزندان انسان و جنیان و ملایکه‌ی خداوند الرحمن نیست تا به جای او خلیفه خدا را انتخاب کنند. شما دروغ می‌گویید و عقیده هر دو گروه یعنی شیعیان و اهل سنت درمورد برانگیخته شدن مهدی منتظر یکی است. و اما اهل سنت می‌گویند سزاوار نیست مهدی منتظر حق پروردگارشان بیاید و بگوید ای مردم من مهدی منتظرم؛ بلکه این مردم هستند که پیش از آن که او خود را به آنان معرفی کند؛ به او خواهند گفت تو مهدی منتظری. سپس نکته دیگر را هم اضافه کرده و می‌گویند شرط دیگری هم داریم؛ مهدی منتظر از خدا پروا کرده و انکار می‌کند که مهدی منتظر و خلیفه خدا است. اما اهل سنت اصرار کرده و در حالی که او مغلوب و ناتوان شده وادارش می‌کنند تا به عنوان مهدی منتظر با ایشان بیعت کنند.

می‌بینم برادر ما محمد عبدالله ما را به حکمیت عقل دعوت می‌کند؛ برادر محمد! آیا عقل این را می‌پذیرد که اهل سنت بدانند کدام انسان مهدی منتظر است که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمده تا او را از بین مردم انتخاب کنند؟ سؤالی که دراینجا مطرح می‌شود این است: از کجا می‌دانند او مهدی منتظر است؟ از کجا می‌دانند زمان مقدر شده برای او در کتاب مسطور؛ چه زمانی است؟ و خداوند درکدام عصر و دوره خلیفه خود مهدی منتظر را خلق خواهد کرد؟ این امری است که فقط مختص به خدایی است که الإنسان- مهدی منتظر- را درعصر مقدر شده‌اش می‌آفریند تا وقتی به رشد رسید؛ علم بیان حق ذکر را به او بیاموزد؛ و برخلاف میلتان؛ وقتی عقل را حاکم کنید؛ این چیزی است که عقل منطق آن را می‌پذیرد. اگراندیشه کنید...

پس به شما علمای اهل سنت و شیعه می‌گویم؛ من مهدی منتظرم و خداوند مرا برانگیخت و به من فرمان داد تا با کتاب الهی قرآن عظیم محفوظ از تحریف با شما محاجه کنم. خداوند این کتاب را حجت حق مهدی منتظر در برابر شما قرار داده و من رسول یا نبی جدید خداوند نیستم؛ بلکه "الإنسان" هستم که خداوند بیان حق قرآن را به او آموخته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{الرَّ‌حْمَـٰنُ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْ‌آنَ ﴿٢﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [الرحمن]

{خداوند الرحمان، (۱) قرآن را تعلیم فرمود، (۲)انسان را آفرید، (۳) و به او «بیان» را آموخت. (۴)}
سؤالی که مطرح می‌شود این است: خداوند چگونه بیان قرآن را به این انسان آموزش خواهد داد؟ و جواب: با وحی تفهیمی؛ خداوند برهان علمی کتاب مسطور با قلم خود را با وحی تفهیمی به او الهام می‌کند تا برهان بیان قرآن را از خود قرآن برایتان استنباط نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{اقْرَ‌أْ بِاسْمِ رَ‌بِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿١﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿٢﴾ اقْرَ‌أْ وَرَ‌بُّكَ الْأَكْرَ‌مُ ﴿٣﴾ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿٤﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العلق]

{بخوان به نام پروردگارت که آفرید، (۱) همان کس که انسان را از خون بسته‌ای خلق کرد! (۲) بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است، (۳) همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود، (۴) و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد! (۵)}

یعنی خداوند با کتاب مسطورش؛ به آن انسان آموزش می‌دهد تا آن چه را که با قلم نگاشته شده بخواند و بیاموزد؛ خداوند جبریل را نمی‌فرستد تا بیان قرآن را به او بیاموزد؛ بلکه با قلم به او آموزش می‌دهد و سطرهای بیان قرآن را به او الهام می‌کند تا با آن در برابر علمای امت حجت آورد؛ سطوری که در کتاب مسطور قرآن آمده‌اند. سپس برای همه مردم روشن می‌کند که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - به نعمت خدایش؛ مجنون نبوده است؛ و برای همه مردم روشن می‌شود قرآن عظیم به حق از جانب خداوند حکیم و علیم و توسط محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - دریافت شده است. خداوند با خلیفه خود امام مهدی نور خود را کامل می‌کند ولو اینکه مجرمان از ظهور آن خرسند نباشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُ‌ونَ ﴿١﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَ‌بِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرً‌ا غَيْرَ‌ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿٤﴾ فَسَتُبْصِرُ‌ وَيُبْصِرُ‌ونَ ﴿٥﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [القلم]

{ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند، (۱) که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی، (۲) و برای تو پاداشی عظیم و همیشگی است! (۳) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری! (۴) و به زودی تو می‌بینی و آنان نیز می‌بینند، (۵) که کدام یک از شما مجنونند! (۶)}

این انسان که خداوند بیان حق قرآن را به او می‌آموزد؛ خلیفة الرحمن و بنده او مهدی منتظر است و برای هر ادعایی برهان لازم است...


ای جماعت سنیان و شیعیان دوازده امامی؛ شما در مورد مهدی منتظر حق پروردگارتان دچار اختلاف شده‌اید. برخی از شما بیش از هزار سال قبل او را انتخاب کردید و به جای خدا به درگاه او دعا کرده و او را می‌خوانید و با خدا شریکش کرده‌اید. ای شیعیان اثنی عشری؛ بدانید در برابر خداوند مهدی منتظربه کارتان نخواهد آمد. و اما اهل سنت؛ به ناحق شأن او را پایین آورده‌اند؛ در حالی که او خلیفه‌ی حق خداوند بر آنان است و خدا طاعت از او را واجب نموده و آنها باید در برابر او کاملا سر فرود آورده و تسلیم شوند،که این گونه اطاعت به مثابه سجده در پیشگاه خداوند است و خداوند فرمان نداده دربرابر خلیفه‌اش سجده شود؛ بلکه در برابر فرمان خدا سجده کرده و از خلیفه او اطاعت گردد و آنها در این امر از خود اختیار ندارند؛ چنان که ملایکه چنین اختیاری نداشتند و خداوند تعالی فرمود: 

{إِذْ قَالَ رَ‌بُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرً‌ا مِّن طِينٍ ﴿٧١﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّ‌وحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿٧٢﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿٧٣﴾ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٧٤﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْ‌تَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿٧٥﴾ قَالَ أَنَا خَيْرٌ‌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ‌ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿٧٦﴾ قَالَ فَاخْرُ‌جْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَ‌جِيمٌ ﴿٧٧﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَىٰ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٧٨﴾ قَالَ رَ‌بِّ فَأَنظِرْ‌نِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿٧٩﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِ‌ينَ ﴿٨٠﴾ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٨١﴾ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٢﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمخلَصِينَ ﴿٨٣﴾قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿٨٤﴾ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٥﴾} صدق الله العظيم [ص]

{وهنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل می‌آفرینم! (۷۱) هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح ( کلمات قدرت ) خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!» (۷۲) در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، (۷۳) جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود! (۷۴) گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟! (۷۵) گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل!» (۷۶) فرمود: «از آن خارج شو، که تو رانده درگاه منی! (۷۷) و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود! (۷۸) گفت: «پروردگارا! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته می‌شوند ( بعث اول ) مهلت ده!» (۷۹) فرمود: «تو از مهلت داده‌شدگانی، (۸۰) ولی تا روز و زمان معیّن!» (۸۱) گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، (۸۲) مگر بندگان خالص تو،از میان آنها!» (۸۳)فرمود: «به حق سوگند، و حق می‌گویم، (۸۴) که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کند، پر خواهم کرد!» (۸۵)}

ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ ای علمای امت اسلام و پیروانشان؛ اگر از خلیفه خدا اطاعت نکرده و دربرابر فرمان پروردگارعالمیان که او را برگزیده سجده نکنید؛ آیا نمی‌ترسید گرفتار لعنت خداشوید؟ البته اگرمحتاط باشید و بگویید از کجا بدانیم به حق تو برگزیده خداوند هستی؛ حق دارید. پس در پاسخ‌تان از کتاب خداوند برهان امامت و خلافت و رهبری در همه زمان‌ها و مکان‌ها را برای‌تان آورده و می‌گوییم؛ ای علمای شیعه و اهل سنت و تمام امت؛ آیا می‌دانید اگر خداوند از ورای حجابش با شما سخن گفته و خبر دهد که مهدی منتظر را بر شما برگزیده؛ زمانی به شما فرمان می‌دهد تا دربرابرش سجده کنید که به او علم و دانشی بیش از شما عطا کرده باشد؟ تا وقتی او با علم کتاب بر شما غلبه کرد و برتری‌اش را نشان داد؛ آن گاه خداوند فرمان سجده در برابر خلیفه‌اش را بر شما واجب کرده است. خداوند به ملایکه فرمان سجده در برابر آدم را نداد، مگر بعد از این که به او دانش بیشتری عنایت کرد و آدم آن چه که ملایکه نمی‌دانستند را به ایشان آموخت؛ تا همیشه و همه جا "علم" برهان خلافت باشد.
خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَإِذْ قَالَ رَ‌بُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْ‌ضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَ‌ضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سبحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة]

{هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.» (۳۰)وعلم اسماء [نام خلفای خداوند در زمین] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» (۳۱) فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی.» (۳۲) فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی اینها آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را می دانم؟! و نیز می دانم آنچه را شما آشکار می کنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (۳۳) و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، و از کافران شد. (۳۴)}

ای جماعتی که از برهان خلافت در آیات محکم کتاب بی‌خبرید؛ با اینکه خداوند از ورای حجاب با ملایکه سخن گفت؛ اما تا زمانی که با برهان علمی،مهیمن بودن خلیفه پروردگار بر ملایکه ثابت نشد؛ فرمان -سجده- صادر نگردید. پس تدبر و تفکر کنید -و بدانید- خداوند درکتاب خود برهان علمی را دلیل خلافت خلیفه‌ی خود در زمین قرار داده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَ‌ضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سبحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة]

{و علم اسماء [نام خلفای خداوند در زمین] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» (۳۱) فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی.» (۳۲) فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی اینها آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (۳۳) و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، و از کافران شد. (۳۴)}

مهدی منتظر از تمام اهل سنت و جماعت و از تمام شیعیان انثی عشری و تمام کسانی که دین خود را فرقه فرقه کرده و هریک به داشته خود شادند؛ سؤال می‌کند: آیا قبل از این که حجت علمی آدم ثابت شود؛ خداوند به ملایکه فرمان سجده در برابر خلیفه خود آدم را داد؟؛ یا امر خداوند بعد از آن که آٔدم را از نظر علمی بر ملایکه برتری داد؛ فرمان سجده صادر شد؟همانا که من با آیات محکم قرآن برای شما حجت می‌آورم و این آیه ازمحکمات قرآن است و می‌بینید که تنها بعد از این که خداوند خلیفه‌ی خود آدم را از نظر علمی بر ملایکه برتری داد و حجت در برابر آنان اقامه شد و روشن گردید آدم از آنها بیشتر می‌داند و برهان خلافت به حق برای ملایکه ثابت شد؛ فرمان سجده صادر گردید. اینجا بود که خداوند الرحمن فرمان سجده به آدم را داد و آنها سجده کردند. خداوند تعالی می‌فرماید: 

{وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَ‌ضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾ قَالُوا سبحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٣٤﴾}صدق الله العظيم [البقرة]

{و علم اسماء [نام خلفای خداوند در زمین] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» (۳۱) فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی.» (۳۲) فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی اینها آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (۳۳) و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، و از کافران شد. (۳۴)}
خداوند برهان خلافت را در هر زمان و مکانی؛ برتری علمی خلیفه در برابر کسانی قرار داده که خلیفه برای خلافت بر آنان انتخاب شده است. 

به امام طالوت بنگرید که خداوند او را بر بنی اسراییل خلافت داد؛ پروردگار چه برهانی برای خلافت او بر آنان آورد؟ خداوند تعالی می‌فرماید: 

{وَقَالَ لَهُمْ نبيّهم إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوَاْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أحقّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصطفاه عَلَيْكُمْ وَزاده بسطةً في العلم وَالْجِسْمِ وَاللّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:247]

{ و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ وآگاه است.»}

لذا ای علمای شیعه و سنی؛ خداوند برهان خلافت امام مهدی را هم رجحان و برتری علمی او بر تمام شما قرار داده است؛ و به خداوند العلی العظیم قسم می‌خورم اگر به دعوت من برای حکمیت براساس کتاب خداوند پاسخ دهید؛ زبان همه‌ی شما سنیان و شیعیان را خاموش خواهم کرد و شما قادر به چنین کاری نخواهید بود. بلکه به خداوند واحد قهار قسم-واین قسم یک نیکوکار است نه یک فاجر- که اگر تمام علمای مسلمین و مسیحی و یهودی؛ زنده و مرده جمع شوند مهدی منتظر ناصر محمد یمانی با برهان علمی آشکار و مبین از کتاب خداوند و پروردگار عالمیان،بر آنان مهیمن خواهد شد تا تسلیم حق شده و در برابر خلیفه‌ی پروردگار سرفرود آورد و از او تبعیت کنند و یا شیعه و سنی از سجده در برابر خلیفه‌ای که خدا برایشان مقرر نموده؛ خودداری کنند؛ که در این صورت خداوند آنان را هم مانند ابلیس تا یوم الدین لعنت خواهد کرد. شما در مورد خلیفه خداوند الرحمن هیچ نقش و اختیاری ندارید؛ جنیان هم هیچ نقشی ندارند، همان طور که ملایکه خداوند الرحمن نقشی نداشتند؛ چون خداوند می داند و شما نمی‌دانید و بیش از آن چه که خداوند سبحان به شما یاد داده؛ چیزی نمی‌دانید و او علیم و حکیم است؛ یا مگر نمی‌دانید چرا خداوند ، فرشتگان را تکذیب کرد و به ایشان فرمود: 

{فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾}صدق الله العظيم [البقرة]، 

{ و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»}

چون آنها به خداوند گفته بودند: 

{قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة]،

{ گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»}

در حالی که آنها از خداوند سبحان عالم‌تر نیستند تا بگویند:
{قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة]،

{ گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»}

نگاه کنید خداوند چه جوابی به آنها می‌دهد:

{قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم،

{«من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»}

خداوند خشم خود نسبت به فرشتگان را در نفسش فرونشاند؛ چون آنها به حق خداوند تجاوز کرده و از حد خود خارج شدند؛ ولی ملایکه خبر نداشتند به علت گذشتن از حدشان و دخالت در کاری که حق آنها نبود؛ چه در نفس خدا می‌گذشت تا اینکه خداوند به آنان فرمود: 

{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم.

{ و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»}

اینجا بود که ملایکه دریافتند که از حد خود گذشته و در امر انتخاب خلیفه خدا بر بندگانش؛ به حق خداند تجاوز کرده‌اند؛ آنها که عالم‌تر از خدا نبودند. بلکه این خداوند است که می‌داند رسالت خود را درکجا نهد و دانستند در کاری دخالت کرده‌اند که حق نداشته‌اند و این را از خلال این فرموده خداوند تعالی دریافتند: 

{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم.

{ و فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»}

به فرموده خداوند تعالی بنگرید: {صَادِقِينَ} صدق الله العظيم، چه کسی صادق‌تر از ملایکه مقرب خداوند الرحمن است! اما آنها درمورد انتخاب خلیفه خدا در زمین از حد خود تجاوز کردند و خداوند با این فرموده : {صَادِقِينَ} صدق الله العظيم، آنها را تکذیب نمود؛ مقصود خداوند این بود که شما از خداوند آگاه‌تر نیستید؛ به سخنانی که ملایکه قبل از اینکه بدانند اشتباه کرده‌اند توجه کنید: 

{قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم.

{ گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»}

ولی زمانی که ملایکه دریافتند در امر انتخاب خلیفه خداوند الرحمن از حد خود تجاوز کرده و اختیاری در این مورد ندارند و آگاه شدند در نفس خداوند نسبت به آنها چه می‌گذرد؛ اقرار و اعتراف کرده و به امید مغفرت و حلم و نعیم رضوان پروردگارشان را تسبیح نمودند. خداوند تعالی می‌فرماید: 

{فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾قَالُوا سبحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿٣٣﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ‌ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة]

{ فرمود: «اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» (۳۱) فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‌ای، نمی‌دانیم؛ تو دانا و حکیمی.» (۳۲) فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی اینها آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (۳۳) و هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، و از کافران شد. (۳۴)}
مهدی منتظر هم به شیعیان و اهل سنت می‌گوید شما در مورد عقیده تان دروغ می‌گویید؛ این شما نیستید که خلیفه خدا را انتخاب می‌کنید؛ خداوند مرا به عنوان خلیفه‌ی شما و تمام مردم جهان برانگیخته تا بر اساس عدل حکم نمایم و سخن حق و فصل الخطاب را بر زبان برانم نه هزلیات...اگر که خواهان حق هستید. خداوند با برهان خلافت مرا یاری نموده و از نظر علم کتاب مرا به شما برتری داده تا چیزهایی را که نمی دانید به شما یاد دهم و در تمام مواردی که در ارکان دین حنیف اسلام دچار اختلاف هستید؛ میانتان حکم نمایم.

پنج سال می‌گذرد و من اولین رکن اعتقادی مسلمانان را که اخلاص در دین و عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک است را تصحیح می‌کنم و حال به سراغ رکن دوم می‌رویم که نماز است تا نمازو رکعت‌های آن را برایتان روشن کنیم.

ممکن است یکی از علمای گرانٔقدر اهل سنت بخواهد بگوید:" ناصر محمد یمانی قرآن به صورت کلی نازل شده و تفاصیل در ان نیامده است و سنت حق آن را تفصیل داده است". مهدی منتظر در پاسخ او به حق چنین می‌گوید: خیر . قرآن به تفصیل نازل شده ومحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - ومهدي منتظَر تنها حکم خدا را به تفصیل از آیات محکم کتاب برای مردم بیان می‌کنند. ما قرآن و بیان آن را از خود قرآن به تفصیل برای مردم تشریح می‌کنیم ولی شما نمی‌دانید خداوند هم قرآن وهم بیان آن را نازل نموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{أَفَغَيْرَ‌ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّ‌بِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِ‌ينَ ﴿١١٤﴾ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَ‌بِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿١١٥﴾ وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ‌ مَن فِي الْأَرْ‌ضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُ‌صُونَ ﴿١١٦﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]

{آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛ و کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده‌ایم می‌دانند این کتاب، به حق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر این از تردیدکنندگان مباش! (۱۱۴) و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمی‌تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست. (۱۱۵) اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی می‌نمایند، و تخمین و حدس (واهی) می‌زنند. (۱۱۶)}

اما خزعبلات شیعیان و اهل سنت و جماعت مخالف آیات محکم کتاب خداست و من مهدی منتظر همه‌ی این خزعبلات را زیر پا انداخته و بیان حق کتاب خداوند قرآن عظیم را به طور مفصل برایتان خواهم آورد اگر به آن ایمان داشته باشید.... اما دلیل این که من این روایات و خزعبلات شیعیان اثنی عشری و اهل سنت و جماعت را زیر پا له خواهم کرد؛ این است که بسیاری از مطالبی که آنها دارند نه از کتاب خداست و نه از سنت رسولش؛ بلکه آنها به روایاتی آویخته‌اند که برخلاف کتاب خدا و سنت رسولش است و خود را هدایت شده هم می‌دانند. مثل شیعیان و اهل سنت مانند یهود و نصاری است و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النّصارى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ} صدق الله العظيم [البقرة:113]

{یهود گفتند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست، و نصاری گفتند یهود را از حق چیزی در دست نیست،}

ولی یهودیان درست می‌گفتند که : {لَيْسَتِ النّصارى عَلَىَ شَيْءٍ}، مسیحیان هم درست می‌گفتند که : {وَقَالَتِ النّصارى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ} صدق الله العظيم،

می‌دانید چرا نه یهودیان برحق بودند و نه مسیحیان؟ چون یهودیان احکام تورات را که بصیرت پروردگار برای آنان بود ، اقامه نکردند. مسیحیان نیزاحکام انجیل که بصیرت پروردگار برای آنان بود را اقامه نکردند. و خداوند تعالی می‌فرماید:

{قُلْ يَا أهل الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التّوراة وَالإنجيل وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ ربّكم وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكفراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [المائدة: 68]

{ ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، غمگین مباش!}


شرط این نیست که حکام از آل بیت باشند؛ در کتاب، بین ما و سایر مسلمانان فرقی وجود ندارد و خداوند هیچ ما را بر سایر مردم برتری نداده است و نزد خداوند گرامی‌ترین انسان‌ها متقیان هستند فرقی ندارد از آل بیت باشند و یا از دیگر قبایل و ملت‌ها؛ وای بر آنان که خون مسلمانان را تنها به خاطر این که خود را برای حکومت شایسته‌تر از دیگران می‌دانند؛ بر زمین می‌ریزند...

والله که اگر برخی از کسانی که از آل بیت هستند؛ حاکم کشورها شوند؛ بیش از فساد یهودیان در غزه؛ فساد خواهند کرد؛ می‌دانید چرا؟ چون مفسدان به آل بیت مطهر تعلق ندارند؛ بلکه اکثر آنها از ذریه یهودیانند و تصور می‌کنند از آل بیت هستند در حالی که هیچ ربطی به انها ندارند. و اما مفتیان کشورها؛ بنده دینارند و در سینه‌شان ترس ازحکام جبون عرب بیش از خداوند واحد قهار است و به این حکام فشار نمی‌آورند تا به تمام مسلمانان اعلان کنند تا با اسلحه سبک و سنگین آماده‌ی جهاد فی سبیل الله برای مبارزه بر علیه یهودیانی شوند که در روزهای جنگ غزه به برادران مسلمان‌شان تجاوز کرده بودند. ای کسانی که گرفتار سستی شده‌اید از این زندگی دنیوی چه می‌خواهید؛ به دنیا راضی شده و از مرگ اکراه داشته و دنیا را دوست دارید؟ پس به شما عذاب دردناکی را بشارت می‌دهم. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسقِينَ} صدق الله العظيم [التوبة: 24]

{ بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده‌اید، و تجارتی که از کساد شدنش می‌ترسید، و خانه هائی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمی‌کند!}

آیا می‌دانید مقصود خداوند تعالی چیست که می‌فرماید: 

: {فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسقِينَ} صدق الله العظيم،

{در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمی‌کند!}

این عذاب خداوند برای کسانی است که از دینشان خارج شده و در راه خدا جهاد نمی‌کنند. خداوند تعالی به آنان چنین وعده می‌دهد: 

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُ‌وا فِي سَبِيلِ اللَّـهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْ‌ضِ أَرَ‌ضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَ‌ةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَ‌ةِ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿٣٨﴾ إِلَّا تَنفِرُ‌وا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَيَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَ‌كُمْ وَلَا تَضُرُّ‌وهُ شَيْئًا ۗ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ‌ ﴿٣٩﴾} صدق الله العظيم [التوبة]

{ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چرا هنگامی که به شما گفته می‌شود: «به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینی می‌کنید ؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست! (۳۸) اگر حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می‌کند، و گروه دیگری غیر از شما را به جای شما قرارمی‌دهد؛ و هیچ زیانی به او نمی‌رسانید؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست! (۳۹)}


ای علمای امت به خود و امتتان رحم کنید که وعده عذاب خداوند نزدیک شده ولی شما از حق روگردانده و به دعوت مهدی منتظر که شما را به سوی کتاب خدا می‌خواند، پاسخ نمی‌دهید؛ صبر تا کی؟ انتظار طولانی شده است ای کسانی که از دعوت حکمیت بر اساس کتاب خدا "الذکر"-قرآن - رو می‌گردانید و حاضر نیستسد در موارد اختلاف بر اساس آن میان شما حکم کنیم تا بعد از این همه تفرقه و پراکندگی؛صفوف‌تان متحد شود و عزتتان بازگردد که عزت از آن کسی است که در راه خدا از هیچ ملامتی نهراسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی: 

{يٰأَيُّهَا ٱلَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي ٱللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لاۤئِمٍ ذٰلِكَ فَضْلُ ٱللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}صدق الله العظيم [المائدة:54]

{ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، ؛ خداوند جمعیّتی را می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد می‌کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد می‌دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.}
و اما تو جناب محمد عبدالله که با خزعبلات شیعیان به سراغ ما آمده و خزعبلات اهل سنت را فراموش کرده‌ای؛ همه‌ی شما گمراهید؛ فقط گمراهی شیعیان بیشتر است چون با مبالغه در مورد آل بیت رسول الله به خداوند شرک آورده‌اند. اهل سنت هم خیلی ازآنها بهتر نیستند و منتظرند تا محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - در پیشگاه پروردگار برای‌شان شفاعت کند.

شاید یک از علمای سرشناس اهل سنت بخواهد سخنان مرا قطع کرده و بگوید:مگر خداوند تعالی نفرموده است:

{عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا} صدق الله العظيم [الإسراء:79]، 

{امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد}

ناصر محمد یمانی مگر این مقام شفاعت نیست؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: آیا از نظر شما این آیه از آیات محکم و بینه است و مقصود از مقام محمود را درک کرده‌اید که به آن تمسک می‌جویید؟ اما شما از آیه‌ای محکم که درست در همین مورد است و برای عالم و جاهل‌تان روشن رومی‌گردانید . خداوند در آن آیه فتوا می‌دهد که رسول خود محمد - صلّى الله عليه وآله وسلّم - را نفرستاده مگر برای این که به شما و همه مردم در مورد عقیده شفاعت در پیشگاه خداوند سبحان، هشدار دهد. خداوند تعالی می‌فرماید: 

{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51]

{و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌ای جز او [= خدا] ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!}

ولی شیعیان و اهل سنت از این آیه خوششان نمی‌آید؛ در حالی که از آیات محکم و ام الکتاب است و خواهند گفت؛" تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند" با این که این آیه برای عالم و جاهل محکم است. سپس ریو بر آیاتی تکیه می‌کنند که هم چنان نیاز به تأویل دارند. آن آیات را بر طبق میل و خواسته خود تفسیر کرده و آیه‌ی محکم . اضح و بینه‌ای که از أصول عقاید حق مسلمانان و از آیات ام الکتاب است رها می‌کنند. مانند فرموده خداوند تعالی:

{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُواْ إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51] 
{و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌ای جز او [= خدا] ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!}

لا قوة إلا بالله العلي العظيم إنّا لله وإنّا إليه لراجعون.

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده الإمام المهدي ناصر محمد اليماني




https://www.nasser-yamani.com/showthread.php?p=231377
سايت امام مهدى ناصر محمد يمانى

http://www.nasser-yamani.com/home.php?styleid=2

انجمن: فارسي

ترجمه بیانات امام مهدی به زبان فارسی

http://www.nasser-yamani.com/forumdisplay.php?54-فارسي&styleid=2

اصحاب كهف, سرّ شفاعت, نعيم اعظم, باب وسيلة
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

Re: حکم امام مهدی بین اهل سنت و شیعیان دوازده امامی درمورد ع

نوشتهاز gnod111 » پنج شنبه دی 6, 97 5:07 pm

الدفاع عن حقيقة المهدي


الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 10 - 2008 مـ
09:50 مساءً
ــــــــــــــــــــــ


دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.



بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..

در پاسخ به سؤال اول که درخواست دفاع از حقیقت مهدی منتظر از کتاب و سنت هدایت است؛ خداوند تعالی می فرماید:

{وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (43)}صدق الله العظيم [الرعد]

{آنها که کافر شدند می‌گویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»}

و از آنجا که بعد از خاتم انبیاء و رسولان محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم منتظر نبی و رسول جدیدی نیستید، لذا صاحب علم کتاب مرد صالحی از میان مسلمانان است که خداوند علم کتاب را به او عنایت می کند؛ تا از حقایق قرآن هر آنچه را که خداوند اراده نماید با منطقي علمي و بصورت درست و حقیقی برای مردم بیان نماید.او اسراری از قرآن را روشن می کند که مردم ازآنها آگاهی ندارند.برای مثال: یأجوج و مأجوج؛ سد ذوالقرنین و زمینی که دو مشرق دارد و یا تابوت سکینه و اصحاب کهف و رقیم که همان مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام كه به آنها اضافه شده است. این آیات نشانه هایی برای تصدیق و اقناع-مردم- در مورد حقیقت بودن رساله خداوند ، قرآن عظیم است. به همین ترتیب –این آیات-برهان صدق گفتار مهدی منتظر خلیفه خداوند در روی زمین است تا این نشانه های اقناع کننده را بیان نماید و سپس وقوع آنها در عالم حقیقت، نشانی از صدق گفتار او باشند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53]

{به زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در خودشان نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}

و گواهی برای فرموده خداوند تعالی که: 
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)} صدق الله العظيم [النمل]

{بگو حمد و ستایش مخصوص خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان می‌دهد تا آن را بشناسید؛ و پروردگار تو از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست!}

خداوند بنده خود مهدی منتظر را برمی انگیزد تا با مبارزه ای علمی؛ حقایق آیات و نشانه های خداوند را با علم و منطق و در عالم واقعیات؛برای مردم بیان نماید و نشانه ای نماند که انکارش کنند و برایشان به حق و درعالم واقع بیان نشده و روشن نگردیده باشد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)}صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان می‌دهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار می‌کنید؟!}

اگر واقعیت زمین های هفتگانه را انکار کنند از قرآن واقعی بودن آن را برایشان روشن ساختیم ؛ واگر زمین دارای دو مشرق و یأجوج و مأجوج و سد ذی القرنین را انکار کنند آنگاه حقیقی بودن آن در عالم واقعیات برایشان روشن خواهد گردید ؛ و اگر اصحاب کهف و رقیم را انکار کنند؛ حقیقی بودن آنها در عالم واقعیات برایشان روشن گردید و اگرشهر «اِرَم» باعظمت، که مانندش در شهرها آفریده نشده بود را انکار کنند؛ مهدی منتظر حقیقت آن را درعالم واقعیت برایشان روشن خواهد کرد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر]

{او آیاتش را همواره به شما نشان می‌دهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار می‌کنید؟!}

و مهدی منتظر بیان این آیات را تنها از قرآن می آورد تا دریابند آن نشانه ها واقعی و حقیقی هستند و گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا}صدق الله العظيم [النمل:93]

{بگو حمد و ستایش مخصوص ذات خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان می‌دهد تا آن را بشناسید}
تا با علم و منطق و در عالم واقعیات برایشان روشن گردد که آنها حقیقت دارند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ}صدق الله العظيم [فصلت:53]
{به زودی نشانه‌های خود را در اطراف جهان و در خودشان نشان می‌دهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}

پس باید خداوند به مهدی منتظر توانایی بیان علمی این آیات را داده باشد؛ به همین ترتیب خداوند مهدی منتظر را برای حکمیت بین علمای مسلمین در موارد اختلافشان بر می گمارد تا از آنها دعوت کند به آیات کتاب خداوند بازگردند ودر مواردی که در سنت نبوی دچار اختلاف نظر هستند؛ حکمیت کتابی را که از تحریف محفوظ مانده است بپذیرند.علت هم این است که احادیث سنت نبوی نیز مانند قرآن عظیم از جانب خداوند آمده است گرچه خداوند وعده ای برای حفظ سنت نبوی از تحریف نداده است؛ اما به شما امر نموده که در آیات محکم قرآن تدبر کنید و احادیث وارد شده از نبی علیه الصلاة و السلام را در معرض قضاوت قرآن قرار دهید.خداوند همچنین شما را آگاه کرده است که احادیث نبوی که از جانب خداوند نباشند با آیات محکم قرآن که در باره همان موضوع نازل شده اند؛ به کلی متفاوت خواهند بود و لذا در می یابد هرچه که در سنت نبوی آمده ومخالف آیات محکم قرآن است از جانب خداوند نیامده است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (81) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (82) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّ وهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً(83)}صدق الله العظيم [النساء]

{و مى‏ گويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مى ‏روند جمعى از آنان مخفیانه جز آنچه تو گفتی را نزد خود پنهان می کنند و خدا آنچه را كه نزد خود نگه میدارند(برای بعد از فوت پیامبر)می نگارد پس از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است(81)آيا درباره قرآن نمي‏ انديشند (ایا مسلمانان در قرآن تدبر نمی کنند ) كه اگر (احادیث رسیده از پیامبر) از ناحيه غير خدا بود (با مقارنه آنها با قرآن )اختلافات فراواني (با قرآن ) درآن مي‏ يافتند.(82) و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش میدهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى‏ اند كه [مى‏ توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى‏ كرديد (83)}

در این آیات خداوند از مهدی یاد کرده است که نجات دهنده مسلمانان از فتنه مسیح دجال خواهد بود و اگر فضل خداوند شامل حال شما مسلمانان نمی شد بجز عده قلیلی همگی تابع و پیرو شیطان می شدید.چون مسیح دجال همان شیطان رانده شده است؛ اما خداوند از فضل و رحمتش، مهدی منتظر را برمی انگیزد تا شما را از فتنه مسیح دجال نجات دهد و با توضیح و تفصیل حقیقت؛ مکر مسیح دجال شیطان رانده شده را باطل نماید تا مسلمانان از او پیروی نکنند و خداوند به کسی که علم کتاب قرآن عظیم را عطا نموده مأموریت داده است تا شما را نجات دهد.
و مهدی منتظر در زمان مقرر شده در کتاب مسطور خداوند به سوی شما آمده است تا به واسطه او نور خداوند کامل شود و بر تمام دین ها غالب گردد ولو اینکه مجرمان از ظهور وی ناخشنود باشند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)}صدق الله العظيم [التوبة]

{ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!}

خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول یا نبی جدید بر نمی انگیزد؛ بلکه او یاری دهنده همانی است که با محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم -آمده است و خداوند بواسطه او به وعده ای که به نبی خود داده؛ عمل کرده و دین او را بر تمام ادیان برتری خواهد داد.خداوند تعالی می فرماید:

{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (2) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (4) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (5) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(6)} صدق الله العظيم [القلم]

{ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند، (۱) که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی، (۲) و برای تو پاداشی عظیم و همیشگی است! (۳) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری! (۴) و بزودی تو می‌بینی و آنان نیز می‌بینند، (۵) که کدام یک از شما مجنونند! (۶)}

سپس به حرفی دیگر از حروف نام " ناصر" یعنی حرف (ص) قسم یاد می کند که او را در زمانی برمی انگیزد که کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق در زمین هستند .به نام مبارزه با تروریسم با دین خداوند می جنگند و می خواهند نور خدا را خاموش سازند ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را کامل کند، و مهدی منتظرناصر را برمی انگیزد تا بر اساس قرآن عظیم برای مردم حجت آورد و کافران در عصر دعوت به قرآن و رجوع به آن درمقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند و اگر بوش کوچک و اولیائش اعتراف نکنند که او برحق است؛ آنگاه خداوند باعذاب شدید وخوار کننده خود، مردم را گرفتار خواهد کرد .گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)}

صدق الله العظيم [ص]

{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد می‌زدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}

صاحب رمز (ن) در قرآن عظیم من هستم.صاحب رمز(ص) در قرآن عظیم من هستم و خداوند به بنده خود و قرآن حاوی ذکر قسم یاد می نماید؛ قرآنی که بنده خداوند از آن برایتان حجت می آورد ولی مسلمانان علیرغم نیاز به یک فرد برای رهبری و اتحاد صفوفشان ازمن رو برمی گردانند در حالیکه دشمنان شان در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند.مسلمانان او را باور نمی کنند. پس خداوند دشمنان شان را نابود و مسلمانان را به شدت عذاب می کند.خداوند در یک شب مهدی منتظر را بر تمامی جهانیان چیره می کند و همگی در برابرش خوارخواهند شد.


اما علت اینکه آبادی مسلمانان نیزشامل عذاب خداوند می گردد این است که مسلمانان حاضر نمی شوند اعتراف نمایند که او مهدی منتظر بوده و از قرآن عظیم برایشان حجت می آورد؛ پس خداوند با نشانه عذاب فراگیر خود یعنی سیاره عذاب همه آبادی ها چه کافر وچه مسلمان را گرفتار عذابی دردناک می کند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است: 

{وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (58) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (59)}

صدق الله العظيم [الإسراء]

{ هیچ شهر و آبادی نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک می‌کنیم؛ یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت؛ این، در کتاب مسطور ثبت است. (۵۸)هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات را بفرستیم جز اینکه پیشینیان ، آن را تکذیب کردند؛ ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم؛ که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند ما معجزات را فقط برای بیم دادن می‌فرستیم. (۵۹)}

و این آیه به روشنی و وضوح کامل مردم را تهدید می کند که عذاب شامل حال همه آبادی ها خواهد شد.علت این است که قرآن پیام و رسالتی است که برای همه مردم فرستاده شده است ولی با وجود اینکه من از قرآن برایشان حجت آورده و آن را به تفصیل برایشان بیان می کنم؛ بازهم فایده ای ندارد و بیان حق را حتی مؤمنان به قرآن قبول نمی کنند.برای همین هم هست که می بینید؛ نشانه عذاب که نشانه تصدیق کننده حق است تمام مجامع بشری چه کافر و چه مسلمان را دربرخواهد گرفت.ایمان آنها به قرآن چه فایده ای دارد در حالی که بیان حق آن را بدون آنکه در آن تردیدی کنند ؛ در عالم واقعیات نمی پذیرند؟ وقتی مسلمانان از حق روگردان باشند؛ پس همراه کافران گرفتار می شوند؛ دشمنانشان هلاک شده و خودشان دچار عذاب بسیار شدیدی می شوند، مگر کسانی که با پذیرش و تصدیق حق خود را نجات دهند. من و سیاره عذاب در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمده ایم؛ باشد که تعقل کنید.

برای همین خداوند اراده نموده است که مهدی منتظر؛ امام مسیح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام باشد .گواهی برای این فرموده خداوند تعالی:
{وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (46)}

صدق الله العظيم [آل عمران]

{و با مردم، در گاهواره و در حالت بزرگسالی سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است.»}

نشانه و آیت سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در گهواره ؛پیش از این رخ داده است و گذشته است و او در حالی که در گهواره بود با مردم سخن گفت.حال زمان معجزه دیگر که همان سخن گفتن فرزند مریم در بزرگ سالی است فرا رسیده است. سخن گفتن دربزرگ سالی تنها از این جهت می تواند عجیب و معجزه باشد که خداوند جسد وی را که در تابوت سکینه قرار دارد ، برمی انگیزد و وی در بزرگ سالی با شما سخن گفته و از صالحین است. مقصود " ازصالحین "این است که او برای دعوت مردم به سوی خود برانگیخته نمی شود؛ بلکه وی از صالحینی است که از مهدی منتظر حق پروردگار تبعیت می کنند.


و بیان این آیه در سنت هدایت گر نبوی در این حدیث نقل شده از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 
[ منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه 
از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می گذارد ] 
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:
[ أبشركم بالمهدي ؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً
شما را به مهدی بشارت می دهم که در زمان وجود اختلافات و زلزله در میان مردم؛ برانگیخته می شود و زمین را همچنان که از ظلم ستم پر شده است, سرشار از قسط و عدل می نماید.] 
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
و همچنان که می بینید؛این حوادثی است که در عصر ظهور شاهدشان هستید یعنی اختلاف بین علمای مسلمین و پراکندگی شان که همین امر نیزباعث شکست واز بین رفتن شوکتشان شده است ،این همان وضعیتی که درحال حاضر گرفتار آنید.شما ذلیل ترین امت بوده و دشمنان تان با غرور و گردنکشی در ستیزه و عداوت با حقند.اما محمد رسول الله نفرموده است نام مهدی منتظر "محمد" است بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده اند:

[ لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي .دنیا به آخر نمی رسد بر اعراب فرمانروایی حاکم شود که از اهل بیت من است ونام او همراه نام من است]

صدق عليه الصلاة والسلام.
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: 
[ لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي .
قیامت فرا نمی رسد مگر مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید] 
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: 
[ لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً 
حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همانگونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]
صدق عليه الصلاة والسلام.

محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –نگفتند که اسم مهدی" محمد " است بلکه ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند: 

[ يواطئ اسمه اسمي نام او همراه نام من است]
یعنی باید نام محمد همراه نام مهدی باشد. حکمت این امر نیز برای آن است که نام مهدی حامل خبر و نشانه امرش باشد.از این نظر که خداوند او را به عنوان نبی یا رسول برنمی انگیزد.او می آید تا به آنچه که بر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – یاری رساند(ناصر محمد). حکمت بالغه همراهی و "تواطوء" زمانی تحقق می یابد که نام مهدی "ناصر محمد" باشد.خداوند همراهی نام من با نام محمد را در نام پدرم نهاده است تا حکمت این همراهی در نام "ناصر محمد" تحقق یابد.اگر ایشان فرموده بودند نام مهدی منتظر محمد است؛ چرا عده ای با درک غلط از حکمت حدیث حق [ يواطئ اسمه اسمي نام او همراه نام من است] نام او را احمد خوانده اند.بین اینکه "اسمه اسمی : نام او نام من است " با"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " تفاوت وجود دارد.اگر فرموده بودند "اسمه اسمی :نام او نام من است"؛ اسمش محمد می شد؛ پس چرا فرمودند"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " معنای "تواطوء" همراهی است و همراهی نام من با نام محمد عليه الصلاة والسلام در همراهی نام پدرم با نام من"ناصر محمد" نهاده شده است و سزاوار نیست نام مهدی نامی بجز نامی که پدرش بر حسب امر مقدور شده در کتاب مسطور بر وی نهاده : ناصر محمد؛ چیز دیگری باشد.

اما این فرموده رسول الله علیه الصلاة و السلام که: [ من سماه فقد كفر] به این معنی است؛ کسانی که او را با نامی بجز مهدی منتظر می خوانند؛ اولین کسانی هستند که نسبت به او کافر می شوند.منظور کافر شدن نسبت به دین نیست؛ بلکه منظور رسول الله علیه الصلاة و السلام کسانی است که بخاطر نامگذاری بناحق برای ایشان؛ اولین کسانی خواهند بود که در عصر گفتگو قبل از ظهور؛ ایشان را انکار و تکذیب می کنند و می گویند: نام تو با اعتقادات ما متفاوت است و تو مهدی منتظر نیستی بلکه بی شرمانه دروغ می گویی؛ اینها اولین کسانی هستند که نسبت به مهدی منتظر کافر می شوند.


و اما درمورد نزول مسیح عیسی از آسمان؛ مقصود روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است که نزول کرده و به جسدش باز می گردد؛ تا به اراده خداوند برانگیخته شده و در بزرگ سالی با شما سخن گوید.برای اینکه روح مسیح توسط خداوند بالا برده شده و جسدش بعد از تطهیر در تابوت سکینه قرار گرفته و به تعداد اصحاب کهف اضافه شده است.و خداوند تعالی می فرماید:

{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران]
{هنگامی که خدا به عیسی فرمود: «من تو را میرانده و به سوی خود، بالا می‌برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‌سازم}

در این آیه تدبر و تفکر کنید.می بینید که ایشان وفات یافته و روحش به آسمان برده شده و این فوت شدن و بالا رفتن به روح مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام اختصاص دارد. سپس خداوند به ما خبر می دهد که جسد مسیح عیسی بن مریم از دست کافران نجات داده شده و کفار ایشان را به صلیب نکشیده و به قتل نرسانده اند. بلکه خداوند با فرشتگان و روح القدس وی را یاری کرده و آنها جسد وی را تطهیر کرده و سپس در تابوت سکینه قرار داده اند ودست احدی از کافران به جسد نرسیده و صدمه ای به آن نزده اند . برای همین خداوند تعالی می فرماید:

{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران]
{هنگامی که خدا به عیسی فرمود: «من تو را میرانده و به سوی خود، بالا می‌برم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‌سازم}

و معنی این فرموده خداوند تعالی: 
{إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}{ من تو را میرانده و به سوی خود، بالا می‌برم } 
روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است.

و این فرموده خداوند تعالی :
{وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ} 
و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‌سازم }
دررابطه با جسد ایشان است چون کافران به آن دست نیافته و آزاری به ایشان نرساندند؛ بلکه فرشتگان جسد ایشان را از دست آزار کافران درامان نگه داشته و بعد از تطهیر آن را در تابوت سکینه قرار داده و به اصحاب کهف اضافه نمودند.این همان" رقیم" یا رقمی است که به اصحاب کهف افزوده شده است و هرکس که می خواهد از فتنه مسیح کذاب در امان بماند؛ باید ده آیه اول سوره کهف را بفهمد که در آن از مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام یاد و مکان او نشان داده شده است.او "رقیم" است که به اصحاب کهف افزوده شده و نه مسیحیان و نه پدرانشان چیزی از این امر نمی دانند و تصور می کنند خداوند جسد او را از دست کافران نجات نداده است.و خداوند تعالی فرموده است:

بسم الله الرحمن الرحيم 

{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل له عِوَجَا (1) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (2)مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً (3) وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (4) مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ أن يقولوا إلا كَذِباً (5) فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً (6) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرض زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أيّهم أَحْسَنُ عَمَلاً (7) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً (8) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً (9) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (10)}
صدق الله العظيم [الكهف]

{سپاس خداوندى را كه بر بنده خود اين كتاب را نازل كرد و هيچ كجى و انحراف در آن ننهاد. (۱) كتابى عارى از انحراف. تا مردم را از خشم شديد خود بترساند و مؤمنان را كه كارهاى شايسته مى‌كنند، بشارت دهد كه پاداشى نيكو دارند، (۲) در حالى كه تا ابد در آن جاودانه‌اند. (۳) و كسانى را كه گفتند: خدا فرزندى اختيار كرد، بترساند. (۴)نه آنها به این سخن علم دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج می‌شود! آنها فقط دروغ می‌گویند! (۵) ] گویی می‌خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (۶) ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‌کنند! (۷) (این زرق و برقها پایدار نیست، و ما روی زمین را خاک بی گیاهی قرار می‌دهیم! (۸) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (۹) زمانی که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» (۱۰)

و این ده آیه اول سوره کهف است. مسیح کذاب خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و سپس خود را خداوند عالم می خواند بخاطر آنکه شایسته مسیح عیسی بن مریم واقعی نیست که چنین ادعایی نماید لذا این دروغ گو را مسیح کذاب نامیده اند.برای همین خداوند به شما خبر داده و نشانی محلی که مسیح عیسی بن حق در آنجا نهاده شده را به شما نشان داده است و اینکه مسیح حق ادعای ربوبیت نمی کند و چون به اصحاب کهف اضافه شده است؛ در این ده آیه اول سوره کهف ذکرش آمده است. مسیحیان بر این باورند که خداوند جسد مسیح عیسی بن مریم را نجات نداده و یهودیان نیز چنین عقیده ای دارند. علم و حقیقت این امر نه در نزد آنهاست و نه در نزد پدران و پیشینیان شان.براستی که خداوند روح او را بالا برده و جسدش را از دست کفار درامان نگه داشته است و بعد از تطهیر به اصحاب کهف اضافه شده است و منظور از "رقیم" که در آیه نهم آمده است ایشان است .خداوند تعالی می فرماید:

{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً}صدق الله العظيم [الكهف]

{آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!}
وبرای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: 
[ من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال
کسی که ده آیه اول سوره کهف را حفظ کند از دجال درامان است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
به شما خبر داده شده تا بدانید؛ مسیح کذاب خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی می کند و برای این به شما فرمان داده شده که این آیات را حفظ کنید؛ تا به هنگام آمدن بیان و توضیح آن؛ امت محمد؛ آیات را از حفظ بدانند و حکمت اینکه چرا باید آیات را از حفظ باشند برایشان روشن شود و بتوانند مسیح حق را مسیح کذاب تشخیص دهند.

اما درمورد اسامی مهدی منتظر؛ در کتاب سه نام برای او آمده است که هریک در ذاتشان حقیقتی نهفته دارد:
1- ناصر محمد: این صفتی است که به یاری وی به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –اشاره دارد و این اسم دارای معنایی است.

2- مهدی منتظر: حاکی از صفت هدایتگری اوست که خداوند به واسطه او مردم را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می نماید مگر شیاطین جن و انس که از رحمت خداوند ابا می کنند.خداوند به واسطه او بجز این گروه؛ باقی را هدایت می نماید و لذا مهدی منتظر نامیده می شود.
3- عبد نعیم اعظم: این اسم؛ صفت عبودیت مهدی منتظر را نشان می دهد .چون آن گونه که باید عبادت و بندگی خداوند را می کند و حکمت آفرینش خود را محقق می سازد.یعنی مهدی منتظر رضوان نفس خداوند را عبادت می کند و چگونه ممکن است تا زمانی که خداوند همه چیز را وارد رحمت خود نکرده باشد؛ در نفس خود راضی باشد. و مردم وارد رحمت خداوند نمی شوند مگر اینکه همه تحت لوای پرچم هدایت مهدی منتظر متحد گردند.
بعد از آنکه خداوند همه مردم را به وسیله مهدی منتظر هدایت کرد و به یک امت واحد تبدیل نمود؛ فتنه مسیح دجال فرا می رسد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:


{الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)}
صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم‌ (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
رمز {الم} سه حرف نام (المهدی) است و این سه حرف اول؛ نشانه کسی است که به واسطه او همه مردم هدایت می شوند. سپس فتنه مسیح کذاب فرا می رسد.برای همین است که خداوند نفرموده است " آیا مؤمنان تصور می کنند" تا تمایزی برای مومنان قائل شود ؛ بلکه در این آیه تمام مردم را قبل از فتنه مسیح دجال، به صورت امتی واحد در آورده است و برای همین می فرماید:

{الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم‌ (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}

و معنی این فرموده : {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} فتنه مسیح دجال است که بعد از آنکه خداوند مردم را با مهدی منتظر حق – که شما بناحق درباره او تردید دارید-به یک امت واحد تبدیل ساخت؛ رخ خواهد داد.

واما اسم اعظم الهی را از کتاب خداوند برایتان بیان نمودیم ؛خداوند اسمی ندارد که از دیگرنام های او بزرگ تر باشد؛ خداوند پاک و منزه از این نسبت است! و حکایت اسم اعظم الهی مانند تمام اسماء الحسنی خداوند است و فرقی میان آنها نیست؛ ولی چرا به آن اسم اعظم گفته می شود؟ چون این اسم نعیمی است که از نعیم جنت بزرگ تر است و خداوند حقیقت رضوان نفس پروردگار- که در قلب بنده اش احساس می شود - را نام اعظم خود قرارداده است، این اسم انعکاس حقیقت رضوان نفس پروردگار بر قلب بنده است بنده ای که خداوند از او راضی باشد (بنده ای که نعیم رضوان نفس خداوند را درک کند ) در نفس خود نعیم بزرگی را احساس می کند ؛ این نعیم ریحان نفس است و از نعیم مادی (بهشت) بزرگ تر است و خداوند تعالی می فرماید:

{فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمقربين (88) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (89)} ‏صدق الله العظيم [الواقعة]
{ پس اگر او از مقرّبان باشد، (۸۸) در رَوح و ریحان و بهشت پرنعمت است! (۸۹)}

اما روح ریحان نفس؛ نعیم و بهشت روحی است که حاصل انعکاس رضایت خداوند از بنده اش می باشد؛ و اما "جنة نعیم" همان نعیم بهشت مادی است ولی نعیم روح و ریحان نفس؛ از نعیم جنت بزرگ تر است(نعیم اعظم).گواه آن فرموده خداوند تعالی است:

{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)}صدق الله العظيم [التوبة]

{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن‌های پاکیزه‌ای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}

چگونه انکار می کنی که رضوان الله نعیمی بزرگ تر از بهشت نیست؟ بلکه این حقیقت اسم اعظم(نعیم الأعظم) است؛ یعنی این نعیم بزرگ تر از نعیم بهشت است نه این که این نام بزرگ تر از اسماء دیگر پروردگار باشد که خداوند از این تشبیه بسیار والاتر و منزه است! نعیم بزرگ تر از بهشت؛ همانگونه که در قرآن عظیم برایتان بیان شده؛ حقیقت رضوان نفس خداوند بر شماست که از نعیم بهشت بزرگتر است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)}صدق الله العظيم [التوبة]

{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن‌های پاکیزه‌ای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
واما سؤالت در مورد حسرت در نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ از آنجا که خداوند ارحم الراحمین است، خوش نمی دارد که بندگانش نسبت به او کافر شوند تا مجبور شود آنها را دچار عذابی سهمناک نماید.چنین نیست، من از آنچه که درنفس پروردگارم می گذرد آگاه شده ام و به همین علت تا زمانی که نعیم اعظم برایم محقق نشود؛ یعنی خداوند درنفس خود راضی شده وبرای احدی از بندگانش متحسر نباشد؛ بهشت را برخود حرام کرده ام؛ چگونه می توانید حسرت خداوند ارحم الراحمین نسبت به بندگانش را که در این فرموده آمده است، انکار نمایید؟ خداوند تعالی می فرماید:

{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}

چگونه خداوندی که از همه کس نسبت به بندگانش مهربان تر است(ارحم الراحمین) برای آنان متحسر نگردد؟ اما آنها خود درحق خود ظلم کرده اند وبا اینکه خداوند ذره ای در حق ایشان ظلم نکرده است؛ اما این امر-عذاب- خوشایند ارحم الراحمین نیست.

اما حسرت خوردن بندگان برخودشان، چیز دیگری است.این حسرت بنده در نفس خودش است که بخاطر عصیان دربرابر پروردگارش و عدم پیروی از رسولان خداوند پشیمان است.اما تو می خواهی کلام خداوند را از موضعش جابجا کرده و تحریف نمایی تا مردم از رحمت پروردگارشان ناامید شوند و او را خشن بدانند؛ برای همین است که شیاطین بشر از رحمت خداوند مأیوس شده اند، همان طور که کفار از مردگانشان مأیوسند.اما من به مردم فتوا می دهم که خداوند، ارحم الراحمین است واگر استغفار کرده و به سوی او بازگردید، درخواهید یافت که علم و رحمت او همه چیز را فراگرفته است؛اما اکثر مردم نمی دانند.

تو می گویی این آیه به معنای "وای حسرت بر ما" است:

{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}

من؛ تو و تمام ادیبان را به چالش می کشم .تا اگربتوانید معنای این آیه را تحریف کنید؛ آیا تو تصور می کنی زمانی که خداوند کافران را هلاک می کند؛ شادمان و مسرور است؟ خیر خداوند بخاطر بندگانی که بر خود ستم کرده اند؛حزین بوده و در نفس خود بر آنان حسرت می خورد، چون او خداوند سبحان و ارحم الراحمین است.برای همین خداوند تعالی می فرماید:

{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}

آیا در این آیات نشانه ای از حسرت خوردن بندگان بر خودشان وجود دارد؟ خداوند آنها را هلاک نموده و بعد از به هلاکت رسیدن آنها ودر حالی که کوچکترین ظلمی به آنان نشده است چنین می فرماید.خداوند تعالی می فرماید:

{إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]

{فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‌کردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‌گردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار می‌شوند! (۳۲)}

اما از آنجا که خداوند، ارحم الراحمین است،برای بندگانش حسرت می خورد.اگر فرزندان تو مدتی طولانی دربرابرت عصیان کنند و سپس تو آنها را بگیری و جمع کنی و آتشی بزرگ درست کرده و آنها را درآتش بیندازی؛ ترا بخدا شدت حسرت تو بر آنان چقدر خواهد بود؛ پس حسرت خداوندی که از مادر و پدر به فرزندان مهربان تر است چگونه خواهد بود؟ ای کاشف که مرا به پیچاندن کلام وسفسطه کاری متهم می کنی، آیا متوجه قضیه شدی؟ و اگر بگویی خیر وبازهم بخواهی به اعراضت ادامه دهی؛ دراین حالت به یقین درمی یابم که ماهیت تو چیست.اگر بعد از این پاسخی که مهدی منتظر حق به تو داد؛ بخواهی راه حق را منحرف سازی، از کسانی خواهی بود که بخاطر انکار حق آنان را به مباهله دعوت می کنم.به خداوند قسم می خورم که ترا به مباهله دعوت خواهم کرد؛ چون به یقین می دانم که حق برایت روشن شده و دریافته ای من مهدی منتظر حق پروردگارت هستم؛ اما ازکسانی هستی که از حق اکراه دارند.اگر از این پاسخ روبرگرداندی و نسبت نا حق به من دادی؛ خواهم دانست چگونه فردی هستی و بعد از این پاسخ واضح و روشن؛ دیگر به تو جوابی نخواهم داد.ولی ترا به مباهله دعوت خواهم کرد تا خداوند به سرعت بعد از مباهله به حق میان ما حکم نموده و ترا عبرتی برای دیگران قرار دهد.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..

الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.





https://www.nasser-yamani.com/showthread.php?p=170027
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

پس

برگشت به اخبار و اطلاعیه ها

اکنون هست

;کسانی که اکنون در این تالار هستند: کاربری نام ننوشته است کاربر و 5 میهمان

cron