- 1 - الإمام ناصر محمد اليماني 04 - 08 - 1428 هـ 18 - 08 -

- 1 - الإمام ناصر محمد اليماني 04 - 08 - 1428 هـ 18 - 08 -

نوشتهاز gnod111 » یک شنبه بهمن 28, 97 11:30 pm

- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - 08 - 1428 هـ
18 - 08 - 2007 مـ
۲۷-مرداد-۱۳۸۶ه.ش.
12:38 صباحاً
ـــــــــــــــــــــ


ادله برای رد حکم سنگسارمرد و زن متأهل زناکار که از جانب یهودیان وارد احکام دین خدا شده است...

بسم الله الرحمن الرحيم، من المهدي المُنتظر خليفة الله في الأرض عبد النّعيم الأعظم الإمام ناصر محمد اليماني إلى جميع عُلماء الدين الإسلامي الحنيف، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى جميع المُسلمين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، ثمّ أمّا بعد..

ای علمای دین حنیف اسلام؛ خداوند مرا امام امت قرار داده است تا غم واندوه را زدوده و تمامی انسان ها را از تاریکی(های جهل) خارج و به سمت نور هدایت کنم ؛(این هدایت شامل حال همه خواهد شد) مگر شیاطین انس و جن که باید طعم اعمال زشت خود را بچشند[اشاره به آیه ۱۵ کریمه سوره الحشر:ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِ‌هِمْ]. به اذن خداوند بجز این گروه ؛بقیه را به شکل یک امت واحد درخواهم آورد تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست پرستیده و چیزی را همتای او نگرفته و بعضی -غیر از خدای یگانه – همدیگررا به خدایی نگیریم [ اشاره به آیه 64 سوره آل عمران :وَلَا نُشْرِ‌كَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْ‌بَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ ] و بجز او را نخوانیم...
ای علمای مسلمین به خداوند سوگند ،نمی خواهم تا زمانی که با منطق این کتاب مبارک ،قرآن عظیم شما را وادار به تسلیم نکرده و به سکوت نکشانده باشم ؛ساده لوحانه باور کنید من مهدی منتظر هستم.(از آنجا که) این کتاب (مبارک) چه در زمان حیات رسول الله وچه در دوران بعد از ایشان از تحریف مصون مانده ونمی توانید حتی یک کلمه از حدیث خداوند را که در این قرآن عظیم آمده است ،جا به جا کرده یا به انحراف بکشانید؛ خداوند آن را حجت برشما قرار داده است تا مبادا از احادیثی که کاملا (درکلیات و جزئیات) مغایر با قرآن هستند پیروی کنید . خداوند قرآن عظیم ،این کتاب مصون از تحریف را حجت بین من و شما قرار داده است.من با بیان روشن و ادله واضح قرآنی شما را وادار به تسلیم کرده و با منطق حق و حجت های کوبنده آن که توسط هر فرد عاقلی قابل درک است شما را وادار به سکوت خواهم کرد. خردمندان بدون قطع این سخنان، تا آخر به آن گوش سپرده و زمانی که درک کردند در گمراهی هستند؛ غرورشان آنها را به گناه نکشانده و از بهترین آنها پیروی می کنند. در نتیجه خواهند دانست من امام منتظری هستم که به حق ازجانب خدا آمده ام .خدایی که رحمتش در برگیرنده همه است مگر آنان که همچون کفاری که به اهل قبور پیوسته اند؛ از رحمت او ناامیدند . این ناامیدان درست مثل شیطان رجیم که ایمان دارد خداوند حق است؛ برانگیخته شدن مردگان حق است ؛بهشت و آتش حق است از آن آگاهند ؛اما در حالی که حق بودن آن را قبول دارند به خداوندشان کافر شده اند. از حق کراهت داشته و حتی اگر راه درست و حق را بشناسند حاضر نیستند از آن پیروی کرده و طی طریق در سبیل باطل را برمی گزینند. کسانی که به خداوند دروغ می بندند را به دوستی می گیرند؛" و از همه جا طرد می‌شوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید" [ اشاره به آیه 61 سوره الأحزاب:مَّلْعُونِينَۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا] مگر عده قلیل از آنها که نمی دانند اگر حق را باور و تصدیق کنند؛ خداوند از جانب خود یه آنها پاداش بزرگی داده و به صراط مستقیم هدایت شان خواهد کرد. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{ولَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿66﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿67﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿68﴾}صدق الله العظيم [النّساء]
{اگر به آنان دستور می‌دادیم: «در راه خدا با کافران جهاد کنید(هم نوعان‌تان را بکشید)»، و یااز وطن و خانه خود(برای جهاد)، بیرون روید، تنها عده کمی از آنها عمل می‌کردند! و اگر اندرزهایی را که به آنان داده می‌شد انجام می‌دادند، برای آنها بهتر بود؛ و موجب تقویت ایمان آنها می‌شد. (۶۶) و در این صورت، پاداش بزرگی از ناحیه خود به آنها می‌دادیم. (۶۷)}
لذا هرکس از شیاطین جن وانس که توبه کند ؛خواهد دید که رحمت خداوند همه چیز را دربر می‌گیرد (وسعت كُل شيء رحمته) .حتی ابلیس که شیطان رانده شده و دشمن سرسخت (و لجباز) خداوند است اگر با توبه مخلصانه به سوی پروردگارعالمین رو کند و با سجده در مقابل خلیفه خداوند در زمین در(حقیقت در) برابرفرمان خداوند سجده (اطاعت نه عبادت) کند ؛خداوند را رحیم خواهد یافت ؛چراکه رحمت او دربرگیرنده همه چیز است. خداوند تمامی گناهان را می بخشاید او غفور و رحیم است.شیطان در زمره بندگانی از خداوند است که در حق خود اسراف کرده و از رحمت خداوند ناامید گشته اند؛ لذا او نیز مشمول سخن خداوند در باره تمام بندگانی می شود که بر نفس خود ستم کرده اند حال از هر گروه و جنس و امت یا جنبنده روی زمین یا پرنده در هوا که می خواهند باشند .خداوند تعالی می فرماید:
{قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًاإِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿53﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ ربّكم وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿54﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿55﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿56﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿57﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿59﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
{بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.(۵۳) و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید.(۵۴) و از بهترین دستورهائی که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده پیروی کنید پیش از آنکه عذاب ناگهان به سراغ شما آید در حالی که از آن خبر ندارید! (۵۵)مبادا کسی روز قیامت بگوید: افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره‌کنندگان (آیات او) بودم. (۵۶)یا بگوید: اگر خداوند مرا هدایت می‌کرد، از پرهیزگاران بودم. (۵۷) یا هنگامی که عذاب را می‌بیند بگوید: ای کاش بار دیگر (به دنیا) بازمی‌گشتم و از نیکوکاران بودم.(۵۸) آری، آیات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تکذیب کردی و تکبّر نمودی و از کافران بودی! (۵۹)}
و اگر مصرند که از رحمت خداوند مأیوس باشند؛ خداوند با(هرآیه) قرآن بر پلیدی قبلی‌شان اضافه می کند سپس عذاب خداوند شامل حال‌شان شده ویا خود آنها را نابود می کند یا با دستان ما همگی کشته می شوند. این از سنت های خداوند بوده و سنت او تغییر نمی کند.
ای علمای مسلمان؛ گروهی از یهودیان شما را از نور خارج و به تاریکی کشانیده اند. باعث شدند از قرآن و از آیات محکم آن منحرف شده و بدون اینکه بدانید از مطالبی پیروی کنید که مغایر با قرآن است. اگر شما هنوز در مسیر هدایت هستید پس چرا نوبت به عصر و دوران من و تقدیر ظهور من رسید تا هر که از شما را که بخواهد به سوی خداوند رو کرده و توبه کند؛ با قرآن عظیم از تاریکی خارج کرده و به سوی نور هدایت کنم. خداوند تعالی (ولایت) این افراد را به دست گرفته و به مشیت خود در باره آنان جامه عمل می پوشاند و آنها را به سوی راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی میکند .خداوند هر یک از بندگانش را که درپی هدایت باشد ؛راهنمایی خواهد کرد .خداوند هر بنده ای را که در طلب هدایت باشد به سوی خود هدایت می کند خداوند هر بنده ای را که به او رو کند هدایت خواهد کرد. خداوند در حق هیچ بنده ای ظلم نمی کند که یکی را هدایت کرده و دیگری را گمراه سازد، بلکه هر بنده ای که خواهان هدایت باشد راهنمایی کرده و کسانی را که درپی هدایت نباشند رها می کند تا در طغیان خود غوطه ور شوند. به درستی که خداوند کوچکترین ظلمی در حق انسان ها نمی کند.این خود انسان است که در حق خود ظلم می کند. بر خداوند است که کسانی که در راهِ یافتنِ حق مجاهدت کرده و حق را خواسته و جز در پی حق نیستند را به راه حق هدایت کند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}صدق الله العظيم [العنكبوت:69]
{و آنان که در (راه) ما جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راه‌های خویش هدایت می‌کنیم، و همیشه خدا یار نکوکاران است. (۶۹)}
به خداوند قسم به دعوت من ایمان نمی آورید مگر آنکه نزد خود متألم بوده و بترسید که شاید من مهدی منتظر باشم و شما از من روگردانده باشید. لذا گناه را بر عزت ترجیح نداده و از اول تا آخر خطابه‌هایم را خوانده و به آنها فکر کنید .و با خشوع به خدا بگویید"خداوند ما؛ اگر این همان مهدی منتظر و برحق است ، دیده بصیرت ما را روشن گردان و مارا از اولین کسانی قرار ده(السابقون) که به سوی او آمده اند. واگر مثل مدعیان قبلی مهدویت دروغ‌گوست ؛ دلیلی برای ما قرار بده که بتوانیم او را به تسلیم واداشته و ساکت کنیم. اگر او ما را وادار به سکوت و تسلیم کرد و در برهان بر ما پیشی گرفت؛ خواهیم دانست که او را به عنوان امام ما برگزیده ودانش او را برهمه ما فزونی بخشیده ای. او را صاحب امر(اولی الأمر) قرار داده ای ؛کسانی که برما واجب است بعد از خداوند و رسولش از آنها پیروی کنیم چرا که چگونگی استخراج احکام قرآن را در موارد اختلاف عالمان حدیث ؛ به آنها آموخته ای". کسی که صادقانه این را بگوید ؛خداوند او را تصدیق می کند و کسی که روبرگردانده و استکبار ورزد و اندیشه نکرده و به گفتگو تن ندهد خداوند نور هدایتی برایش قرار نخواهد داد وآن کسی که خدا راهش را روشن نکند نور دیگری نخواهد یافت...
مقدمه خطابه در باره بیان حق قرآن خاتمه یافت و اکنون دلایل رد سنگسار کردن زناکاران مرد و زنی را که متأهل باشند ،برای‌تان می آورم؛حکمی که خداوند هیچ نشانه و برهانی برای آن در قرآن نیاورده است . خداوند حد زنا را تعیین و در کتابش به صورت آیات محکم ،روشن و واجب الإجرا و جزو اساس قرآن بیان کرده است .اما شما علمای مسلمین ، آن را پشت سرتان انداخته و از مجازاتی که یهودیان وضع کرده اند پیروی می کنید تا جایی که قادر به صادر کردن حکم هم نیستید ،چون اگر حکم را صادر کنید رأی به هلاکت خودتان داده اید چرا که خداوند به شما فرمان نداده است که به ناحق کسی را بکشید. بلکه دستور خداوند این است که مرد و زن زناکار را بدون توجه به این که متأهل اند یا مجرد صد ضربه شلاق بزنید .به هر یک صد ضربه شلاق بزنید و در حق‌شان رأفت به خرج ندهید .باید عده ای از مؤمنان نیز شاهد این امر باشند تا باعث عبرت و پندشان شود این برای زناکار مؤمن شرمندگی بزرگی است و ترجیح می دهد که او را به قتل برسانید اما در برابر گروهی از مؤمنان شلاق نخورده و تحقیر نشود. ای مردم بدانید که این امر(شلاق خوردن جلو دیگر مؤمنان ) آسان نیست و برای گناه فاحش و راه بسیار زشت(ی چون زنا )کافیست.
ومن امام تمام مسلمانان می گویم: عجبا از علمای دین حنیف اسلام که می دانند که حد زنا برای کنیزان نصف حد زنان محصنه( متأهل) آزاد قرار داده شده است. و سپس می گویند مقصود این حکم زنان مجرد و آزاد است و لذا به کنیز متأهل نصف عذاب زن مجرد و آزاد تعلق می گیرد.اما برای مرد و زن آزاد زناکاری که متأهل هستند مجازات را سنگسار تا مرگ می داند! ای علمای مسلمان شما را به خدا قسم آیا این حکم در نظرتان عادلانه است؟ چطور کنیز یا برده متأهل را نصف افراد آزاد عذاب می کنید و سپس حکم صد ضربه شلاق را منحصر به زناکاران مجرد (چه مرد و چه زن)می گردانید .چگونه حکم می کنید؟ آیا در قرآن حکم را به صورت کاملاً واضح و روشن نمی یابید و خداوند تعالی می فرماید:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:25]
{ اگر مرتکب فحشایی شدند، در این صورت بر آنان نیمی از عذاب [:مجازات] زنان شوهر دار آزاد است.}
این یعنی مجازات کنیزان نصف مجازات زنان مسلمان آزاد است ؛چه این زن آزاد متأهل باشد یا مجرد.
مجازات زنا در کتاب خداوند برای زنان و مردان آزاد صد ضربه شلاق است و برای هر کدام از زنان و مردان زناکاری که آزاد نباشند نصف این مقدار است چه مجرد باشند چه متأهل .لذا مجازات کنیز زناکار چه مجرد باشد چه متأهل پنجاه ضربه شلاق ونصف مجازات زن زناکار آزاد است که چه مجرد باشد و چه متأهل می بایست صد ضربه شلاق بخورد.
من مهدی منتظرم و از علمای دین حنیف اسلام سؤالی دارم :چگونه از نص قرآن عظیم مجازات پنجاه ضربه شلاق را برای کنیز زناکاری که متأهل هم هست پیدا کردید ؛ و خداوند به شما فرمان نداده است که او را صد ضربه شلاق که حد زن مسلمان آزاد است بزنید بلکه خداوند تعالی فرموده است: {فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيمبا اینکه این زن متأهل است.سپس مجازات زن زناکارآزاد متأهل را سنگسار تا مرگ قرار می دهید!آیا از نظر شما این حکم عادلانه است؟ آیا همه آنها متأهل نیستند چه آزاد و چه کنیز؟ اما برای کنیزی که متأهل هم هست مجازات کامل را اجرا نمی کنید بلکه بر طبق نص قرآن نصف مجازات که پنجاه ضربه است را برایش مقرر می سازید و می گوئید این؛ نصف مجازات زن آزاد و مجرد است! می گویم :آیا (نصف مجازات)این زن آزاد زنا کار که همسر ندارد را برای این کنیزی که علی رغم داشتن همسر تعمداً زنا کرده است قرار داده اید؟ اماچگونه تصور می کنید مجازات زن آزاد مجرد صد ضربه است اما مجازات زن آزاد متأهل سنگسار تا مرگ است و مجازات کنیز زناکارمتأهل فقط پنجاه ضربه شلاق؟ چطور مجازات همان عمل را چون زن آزاد است سنگسار تا مرگ قرار می‌دهید؟ شما را چه شده است چگونه حکم می کنید؟خداوندی که ظلم را بر نفس خود حرام کرده است ؛ چگونه به شما فرمان می دهد کنیز زناکار متأهل را پنجاه ضربه شلاق بزنید و زن زناکار آزاد و متأهل را سنگسار کنید تا بمیرد؟ خدا منزه است از چیزی که به او نسبت می دهید!!! اگر راست می گویید دلیل قرآنی برایم بیاورید که مجازات زن و مرد زناکارِ متأهلِ مسلمان ؛ سنگسار تا حد مرگ است. قرآن مرجع واقعی و حق (ما) است لذا بیایید تا در مورد این اختلافی که علمای حدیث در سنت (نبوی) دچار آن شده اند، از قرآنبرای‌تان حکم بیاورم .خواهید دید که آیات مربوط به مجازات زنا از محکم ترین و واضح ترین آیات قرآنی هستند. مجازات زنا از آیات محکم کتاب است و خداوند آن را جزو آیات اساسی قرآن (ام الکتاب) و احکام این دین حنیف اسلامی قرار داده است .لذا قبل از آن که قرآن را با صوت زیبا و به صورت تجوید و با صوتی خوش بخوانید ؛در آیاتش تدبر کنید . شما معنای قرآن را رها کرده و تمام هم و غمتان را روی قرائت شکیل آن گذاشته اید شما چیزی را حفظ کرده اید که از معنای آن اطلاعی ندارید .این حکایت خر است که از محتوای کتابی که بر پشت خود حمل می کند بی خبر است. احوال آن کسی هم که بدون فهمیدن و تدبر در قرآن ؛آن را حفظ کند همین خواهد بود. به همین دلیل خداوند فرمان داده است که در نص قرآن عظیم ،این کتاب مبارک تدبر و اندیشه کنید تا سخن خداوند را دریابید بعد از این قادر خواهید بود آن را به راحتی حفظ کرده و هرگز هم فراموش نکنید. بدانید چون معنی آن را فهمیده اید؛ حفظ کردن آن بسیار برایتان آسان می شود. پس در سوره النور تدبر کنید تا خداوند آن را نوری در مسیرتان قرار دهد که اگر خداوند راه را روشن نکند ،از جای دیگر نوری نخواهید داشت.خداوند تعالی می فرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿1﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾}صدق الله العظيم [النّور]
{(این) سوره ای است که آن را نازل کرده ایم، و (احکام) آن را واجب نموده ایم، و در آن آیات روشنی نازل کرده ایم، شاید شما پند گیرید. (۱)هر یک از زن و مرد زنا کار را صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز آخرت ایمان داریدإ نباید در (اجرای احکام) دین خدا نسبت به آن دو (زن و مرد) رأفت (و رحمت کاذب) داشته باشید، وباید گروهی از مؤمنان بر مجازاتشان (شاهد و) حاضر باشند. (۲)}
این مجازاتی است که خداوند در قرآن عظیم برای زن و مرد مسلمان آزاد زناکار درنظر گرفته است چه فرد متأهل باشد وچه مجرد، مجازات آنها صد ضربه تازیانه است . خداوند برای‌تان روشن نموده است که مجازات زنا صد ضربه تازیانه برای زناکار مرد و زن است و در همین سوره شرح داده شده است که فرقی بین زناکار متأهل و مجرد وجود ندارد. آیه های بعدی سوره نور را پی بگیریم:
{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿4﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿5﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿6﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿7﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿8﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿9﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿10﴾}صدق الله العظيم [النّور]
{و کسانی که زنان پاکدامن را (به زنا) متهم می کنند، سپس چهار شاهد نمی آورند، پس آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و هرگز شهادتشان را نپذیرید، و اینانند که فاسق اند. (۴) مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را می‌بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (۵)و کسانی که همسران خود را (به زنا) متهم می کنند، و جز خودشان گواهانی ندارند، پس هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا سوگند یاد کنند که او از راستگویان است. (۶) و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (۷) آن زن نیز می‌تواند کیفر را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‌دهد) از دروغگویان است. (۸) و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (۹) و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبه‌پذیر و حکیم است (بسیاری از شما گرفتار مجازات سخت الهی می‌شدید)! (۱۰)}
ای علمای امت می خواهید که خداوند در همین سوره مجازات زنا را دوباره بیان می کند؟ آیا در اول سوره برای‌تان توضیح نداده است؟
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿1﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾}صدق الله العظيم! 
{(این) سوره ای است که آن را نازل کرده ایم، و (احکام) آن را واجب نموده ایم، و در آن آیات روشنی نازل کرده ایم، شاید شما پند گیرید. (۱)هر یک از زن و مرد زنا کار را صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز آخرت ایمان داریدإ نباید در (اجرای احکام) دین خدا نسبت به آن دو (زن و مرد) رأفت (و رحمت کاذب) داشته باشید، وباید گروهی از مؤمنان بر مجازاتشان (شاهد و) حاضر باشند. (۲)}
سپس صحبت از کسانی می شود که به زنان شان نسبت زنا داده و جز خودشان شاهدی ندارند و مجازات همسرشان را دوباره ذکر می کند.خداوند تعالی می فرماید:
{وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿8﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿9﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴿10﴾}صدق الله العظيم.
{آن زن نیز می‌تواند کیفر را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‌دهد) از دروغگویان است. (۸) و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (۹) و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبه‌پذیر و حکیم است (بسیاری از شما گرفتار مجازات سخت الهی می‌شدید)! (۱۰)}
آن کیفری که از او برداشته می شود چیست؟ آن همان مجازاتی برای زنا است که در اول سوره آمده است{وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ} اگر بدانید؛ این کیفری که از او برداشته می شود تازیانه است. آیا می خواهید قرآن آنرا یکبار دیگر در همین سوره بیان کند. لذا به همین اکتفا می شود: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ} ای علمای امت منظور همان کیفری است که اول همین سوره بیان شد.
ممکن است یکی از علمای امت سخنان مرا قطع کرده و بگوید:"چطور مجازات زن زناکار متأهل را مثل مجازات زن مجردی که همسری ندارد وتمایل شدیدش باعث سوق دادن او به سمت زنا شده است می‌دانی؟ زن متأهل عذری ندارد و(حتماً) باید سنگسار شود تا بمیرد". سپس مهدی منتظر راستین ؛امام ناصر محمد یمانی پاسخ می دهد: گیرم بهانه ای برای زنای افراد مجرد پیدا کرده باشید ؛برای کنیز متأهل به چه بهانه ای متوسل می شوید و فقط او را پنجاه ضربه تازیانه می‌زنید در حالی که در نص قرآن عظیم درباره متأهلین حکم آمده است؛ شما که مرد حکیم و فهمیده‌ای هستی. خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ اعلم بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِمِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:25]
{و هر کس از شما از لحاظ مالی توانایی ازدواج با زنان آزاده مؤمن؛ نداشته باشد، پس با کنیزان با ایمانی که ملک یمین شما هستند ( ازدواج کند) و خداوند به ایمان شما داناتر است. برخی از برخی هستند، پس آنان را با اجازه اهل‌شان به ازدواج خود در آورید، و مهرشان به طور پسندیده به آنان بدهید. ( به شرط آنکه) پاکدامن باشند، نه زناکار، و نه آنان که در پنهانی دوست گیرند. پس چون ازدواج کردند، اگر مرتکب زنا شدند،پس مجازاتشان؛ نصف مجازات زنان آزاد است..}
آیا برایتان روشن شد که مجازات زن و مرد مسلمان آزاد(غیر برده) چه مجرد باشند و چه متأهل صد ضربه تازیانه است ؟ واما در مورد بردگان و کنیزها، چه متأهل باشند و چه مجرد ،مجازات نصف مردان و زنان آزاد بوده و طبق نص قرآن عظیم میزان آن پنجاه ضربه تازیانه است{فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم 
{پس آنان را با اجازه اهل‌شان به ازدواج خود در آورید، و مهرشان به طور پسندیده به آنان بدهید. ( به شرط آنکه) پاکدامن باشند، نه زناکار، و نه آنان که در پنهانی دوست گیرند. پس چون ازدواج کردند، اگر مرتکب زنا شدند،پس مجازاتشان؛ نصف مجازات زنان آزاد است..}
ممکن است عالم دیگر بر سرما فریاد بزند و از کوره دربرود و با عصبانیت مانند شتر به سوی ما بیاید که:"چطور این سنت تأئید شده را رد می کنی.محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – زنی را که به حضور ایشان آمد و به گناهش اعتراف کرد و با توبه به سوی خداوند روی آورده بود را سنگسار کرد تا بمیرد و به این ترتیب ازگناه پاک گردد. از قرآن عظیم به او پاسخ می دهم و این تهمت دروغ یهودیان به رسول الله را بی اعتبار اعلام میکنم که او (رسول الله) از این (تهمت دروغ) بری است. رسول الله را نشاید که برخلاف امر خداوند در قرآن عظیم عمل نماید.( به او گفته شده است: ) ای محمد رسول خدا و ای مسلمانان هرکس که قبل از گرفتار شدن به دست شما توبه کند ؛حق اجرای حد را برایش ندارید حتی اگر مفسد فی الأرض باشد .حتی اگر در زمین با قتل فساد بپا کند و مجازات او صلب و قطع سر از بدن باشد وهیچ کس هم -جز خداوندی که دانای آشکار و نهان است و از نگاه های دزدانه و رازهای مدفون در سینه ها آگاهی دارد -از این قتل باخبر نبوده و او را دستگیر نکرده باشد اما خودش بر اثر شدت ندامت با توبه به سوی خداوند روی کند و به حضور حاکم آمده و بگوید: "من فلان شخص را کشته ام و خانواده و مردمان دیگر قاتل را نشناخته و کسی را هم تعقیب نمی کنند و اعتراف من فقط به خاطر بازگشت و توبه به درگاه خداوند است و اگر می بینید حکم من صلب و جدا کردن سر از بدن است آنرا اجرا کنید .وقتی رضای خداوند در این امر است برایم مهم نیست ." و حاکم به قرآن خداوند رجوع میکند تا ببیند مجازات این مرد که خودش آمده و قبل ازدستگیری اعتراف کرده و کسی هم به او شک نداشته و در تعقیب او نبوده است چیست؟ و میبیند حکم خداوند در قرآن عظیم این است که : او را نکشید ما مجازات وصلب(قطع سر) را از او برداشته ایم. و همینطور مجازات قطع(تازیانه زدن به کف دست و پا حداقل تا جایی که خون جاری شود) دست و پا از جهت مخالف یکدیگر را؛ چون او با توبه به سوی ما(خداوند) بازگشته است .کسی بجز ما از عمل او خبر نداشت و او با توبه به سمت ما روی آورده است . او قبل از دستگیری خودش به سراغ‌تان آمده لذا بعد از توبه حدی برای او نیست . اما اگر بعد از دستگیری و (در نتیجه) فرارسیدن مرگ توبه کرد؛ توبه او را نمی پذیریم ،چرا که این توبه:" من الان توبه کردم" در اثر دیدن مرگ و آگاهی از صلب (قطع سر) است . لذا در پیشگاه خداوند برای او و کسانی که در حال کفر بمیرند توبه ای درکار نیست . و خداوند تعالی می فرماید:
{إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿33﴾إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴿34﴾} صدق الله العظيم [المائدة]
{کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‌کنند،این است که کشته شوند؛ یا سرشان از بدن جدا شود؛ یا به کف دست و پای آنها، به عکس یکدیگر(دست چپ و پای راست)، تازیانه زده شود؛ و یا از زمین تبعید گردند(مجازات زندان) . این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند..(33)مگر کسانی که پیش ازآنکه بر آنان دست یابید، توبه کنند،پس بدانید که همانا خداوند آمرزنده ی مهربان است.(34)}
برای اندیشمندان دوباره سخن خداوند را تکرار می کنم:{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}صدق الله العظيم ،
{مگر کسانی که پیش ازآنکه بر آنان دست یابید، توبه کنند،پس بدانید که همانا خداوند آمرزنده ی مهربان است.(34)}.
لذا حکم اودر صورت ارتکاب قتل دادن فدیه برای قتل غیر عمد به خانواده فرد مقتول و در صورت دزدی و راهزنی پس دادن اموال به صاحبانش است. به این ترتیب آنچه که بر گردنش است پاک می شود و خداوندتوبه او را علیرغم ارتکاب قتل می پذیرد. هیچ گناه دیگری مثل گناه قتل ناحق انسان نیست، چنانکه پاداش نجات جان یک انسان هم (مثلا) ده برابر نیست بلکه مانند نجات دادن تمام فرزندان آدم از اولین نفر تا آخرین آنهاست. شدت گناه قتل و میزان پاداش نجات دادن کسی از مرگ (با عفو و بخشش) یک سان است چرا که کتاب شدت این گناه را برابر میزان آن پاداش می داند. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النّاسَ جَمِيعًا}صدق الله العظيم [المائدة:32]
{ هر کس انسانی را بدون اینکه مرتکب قتل نفس یا فسادی در زمین شده باشد؛ بکشد، چنان است که گویی همه ی مردم را کشته باشد و هر کس انسانی را از مرگ نجات دهد؛ چنان است که گویی همه ی مردم را زنده کرده است،}
چگونه محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – جرأت می کند از فرمان خداوند سرپیچی کرده و برای زنی که کسی از زنای او خبر نداشته وقبل از گرفتار شدن به حضور او آمده وبا توبه خالصانه به سوی خداوند بازگشته است و خودش علنی با توبه نصوح به سراغمحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –حکم سنگسار صادر کند بعد بگوید فعلاً برو و فرزندت را به دنیا بیاور. سپس بعد از وضع حمل دوباره بیاید و رسول خدا به او بگوید برو و فرزندت را شیر بده .او برود و دو سال تمام فرزندش را شیر داده و دوباره برگردد! سپس رسول خدا فرزند را از میان بازوان (مادر) درآورده وبه همراه یارانش سنگ برداشته و سپس زن را سنگسار کند !! خدا با شما بجنگد آخرچگونه چنین تهمتی می زنید...چگونه یهود دین‌تان را تحریف میکند و شما به خیال اینکه به سنت رسول الله- صلّى الله عليه وآله وسلّم - پای بندید از آنها پیروی می کنید. شما نه به کتاب خدا پای بندید و نه به سنت رسولش بلکه به سنت یهود دل بسته اید که به کلی (در کلیات و جزئیات ) با آنچه که در قرآن نازل شده مغایرت دارد. سپس به بهانه اینکه تأویل آن را کسی جز خداوند نمی داند ؛ کتاب خداوند را پشت سرتان انداخته اید در حالی که مقصود خداوند (از ندانستن تأویل ...) در مورد متشابهات است..مادران‌تان به عزای‌تان بنشینند...اما یهود شما را از آیات محکم و روشن کتاب منحرف کرده اند .همان آیاتی که من با تکیه به آنها شما را به چالش کشیده و به تسلیم و سکوت کشانده ام. من با منطق قرآن از سنت حق محمد رسول الله دفاع میکنم. خداوند قرآن را مرجع سنت رسولش قرار داده است ، سنت نیز از جانب خداوند آمده است . اگر از جانب خداوند و رسولش نباشد ؛میان آن و قرآن درکلیات و جزئیات ؛مغایرت زیادی پیدا می کردید. ما آیه های خداوند را علی رغم وضوح‌شان به وسیله (خود) قرآن عظیم برای آنانی که به کتاب خداوند و سنت حق رسولش ایمان دارند شرح دادیم سنتی که نه تنها با این قرآن مغایرتی ندارد بلکه برای مسلمانان توضیحات بیشتری را بیان می کند. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}صدق الله العظيم [النّحل:44]
{ و (ما این) قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم روشن سازی ، آنچه را که به سوی آنها نازل شده است}
چگونه ممکن است که بیانی مخالف آیات محکم کتاب در قرآن عظیم آورده شود؟ شمارا چه شده ؟چگونه حکم می کنید؟ باور کنید من مهدی منتظر هستم ؛ وای علمای امت اگر از اعتراف به این (حقیقت) استنکاف می کنید شما را به مباهله فرامی خوانم. از شما از هریک که به این مطالب کافرترید دعوت می کنم و سپس به درگاه خداوند تضرع کرده و لعنت خداوند بر ظالمین را خواستار می شویم. پیمانه صبر من از دست شما و سکوت طولانی تان در برابر حق پرشده است. ای علمای امت از دست شما سینه ام به درد آمده است ؛ شما که از طریق شبکه جهانی اینترنت نسبت به من آگاهی پیدا کرده اید اما بی حرکت وساکن مانده و به سایر علمای مسلمین خبر نمی دهید که ناصر محمد یمانی نامی به زعم خود مهدی منتظر است؛ بیائید تا با او بحث کرده و با قرآن اورا وادار به تسلیم و سکوت نمائیم چراکه اگر در راه باطل باشد مردم را از شر او رهانیده و نخواهیم گذاشت احدی از مسلمانان را گمراه کند و اگر او ما را به تسلیم و سکوت واداشت ؛ قبل از اینکه عذابی که قبلا با عبور سیاره آتش و باریدن سنگ های متراکم و نشان شده(سجیل منضود) بر کافران نازل شد؛ بر سرمان بیاید برایمان یقین می شود که او مهدی منتظر است. مرا باور کنید باشد که رستگار شوید. به روایات و احادیثی که یهودیان در لابلای سنت حق رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم گنجانده اند کافر شوید. از هر کسی که به خطبه ما اعتراض دارد دعوت می کنیم که برای بحث تشریف بیاورد فقط به شرطی که گفتگوی ما فقط از روی قرآن عظیم باشد.پس اگر بگویم " و از سنت" ؛ (آنان ) با احادیث نفوذی و آلوده به مجادله با حدیث واضح و روشن خداوند (آیات قرآن) برمی خیزند. و چه کسی راستگو تر از خداوند است. و سپس تصور می کنند هدایت شده اند در حالی که از قرآن فقط رسم آن برایشان باقی مانده است.هرکس به قرآن بیاویزد نجات یافته و به صراط مستقیم هدایت می گردد؛ و هر که از آن روبرگرداند به دنبال هوای نفس خود رفته و گمراه شده است گویی از آسمان سقوط کرده و مرغان او را ربوده یا باد او را به مکانی دور(سحیق= محل دور افتاده ؛جهنم) انداخته است.
کارتان برایم عجیب است، علمای مسلمین و تمام کسانی که زبان تان عربی است؛ شما معنای لغوی و شرعی کلمه محصنه یعنی زن شوهردار را می دانید . هم چنین به معنی زنی است که دامنش را از عمل زنا پاک نگه میدارد. و خداوند تعالی می فرماید:
{وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:91]
{و آن زن (یعنی مریم) را که دامنش را پاکیزه نگاه داشت و ما در آن از روح خود بدمیدیم و او را با فرزندش (عیسی) معجزه و آیتی بزرگ برای اهل عالم قرار دادیم. (۹۱)}
من مهدی منتظرم و در شریعت دین حنیف اسلام ، ازمعنی سومی برای کلمه محصنه خبر ندارم.محصنه یعنی زن شوهردارو همین طوربه زنانی که از ( شرافت خود) محافظت میکنند (محصنات لفروجهن) نسبت محصنه داده می شودو وخداوند تعالی می فرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ }صدق الله العظيم [النساء:25]
{و هر که را توانایی آن نباشد که زنان پاکدامن با ایمان (و آزاد) گیرد پس، از کنیزان مؤمنه که مالک آن شدید به زنی اختیار کند.}
خداوند به مؤمنین توصیه می فرمایند با کسانی ازدواج کنند که از شرافت خود محافظت می کنند و پاک دامن هستند (محصنات لفروجهن).چراکه آنها دین دارند و گواه آن حدیثی از محمد رسول الله در باره ازدواج است:
[فأظفر بذات الدين تربت يداك] صدق عليه الصلاة والسلام وآله.
[پس‌ تو به‌ سوي‌ زن ‌ديندار بشتاب، دستهايت‌ را برخاک بگذار]
(مترجمان:تربت یداک به معنی فقیر شوی جمله تحبی عرب برای کسی است که دوستش دارند) 
کسانی از شما هستند که کلام خداوند را از جا و منظور اصلی آن جا به جا میکنند، گناه این کار مانند گناه دروغ بستن به خداوند و پروردگار عالمیان است. تأویل ( و تفسیر) نکته ای بسیار مهم و اساسی است پس هرکس تأویل باطل انجام دهد قرآن را تحریف کرده و مطلبی را به خداوند نسبت می دهد که از آن چیزی نمی داند و خداوند شما را از دادن چنین نسبت هایی نهی فرموده است و کسی که ندانسته به خداوند نسبتی بدهد از امر خداوند رحمن سرپیچی و تابع فرمان شیطان شده است. خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (168) إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (169)} صدق الله العظيم [البقره]
{ از گام‌های شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست! (۱۶۸) او شما را فقط به بدی‌ها و کار زشت فرمان می‌دهد؛ (و نیز دستور می‌دهد) آنچه را که نمی‌دانید، به خدا نسبت دهید. (۱۶۹)}
ای مسلمانان بدانید که خداوند به شما اجازه نداده است که مطلبی را که نمی دانید به او نسبت دهید این امر بر شما حرام است.و خداوند تعالی می فرماید:
{قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [الأعراف:33]
{ بگو: «خداوند فقط کارهای زشت را, چه آشکارا باشد وچه پنهان, و(نيز) گناه وسرکشی بنا حق را؛ حرام کرده است, واين که چيزی را شريک خدا قرار دهيد که خداوند دليلی بر (حقانيت) آن نازل نکرده است, وچيزی را که نمی دانيد به خدا نسبت دهيد (حرام نموده است).}
و خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ (116) مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (117)} صدق الله العظيم [النحل]
{و شما نباید از پیش خود به دروغ چیزی را حلال و چیزی را حرام گویید و به خدا نسبت دهید تا بر خدا دروغ بندید، که آنان که بر خدا دروغ بندند هرگز روی رستگاری نخواهند دید. (۱۱۶) (آنچه از این طریق به دست آورند) متاعی قلیل است و (در آخرت) عذابی دردناک خواهند داشت. (۱۱۷)}
ای علمای مسلمین بدانید خداوند مرا برای دفاع از سنت محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم- برانگیخته است چراکه که افراد پیرو باطل تحریفاتی وارد سنت نبوی کرده اند و خداوند وعده ای برای حفظ سنت از خطر تحریف نداده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا(81) }صدق الله العظيم [النساء: 81]
{و مى‏ گويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مى ‏روند جمعى از آنان مخفیانه جز آنچه تو گفتی را نزد خود پنهان می کنند و خدا آنچه را كه نزد خود نگه می دارند(برای بعد از فوت پیامبر)می نگارد پس از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است}
خداوند برای شما حجتی علیه خود قرار نداده است سبحان الله ؛ بلکهدلیل رسا (و قاطع) برای خداست ( سوره الانعام آیه 149: فَلِلَّـهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ ) . خداوند وعده فرموده اند که قرآن را برایتان از تحریف حفظ خواهند کرد . لذا ( بدانید) این قرآن در موارد اختلاف نظر علمای حدیث مرجع قاطع شماست. قرآن و سنت بیان محمدی هردو از جانب خداست( مترجم: پس هیچ گاه اختلافی باهم ندارند .اگر اختلافی بود، نشانه جعلی بودن حدیث است)
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ } صدق الله العظيم [النحل:44]
{ و بر تو این ذکر (یعنی قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به آنان فرستاده شده بیان کنی و برای آنکه عقل و فکرت کار بندند. (۴۴)}
اما بیان (توضیح و شرح روشن تر) قرآن که در سنت محمدی آمده است از گفتارخود محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم – نیست؛ این بیان و شرح نیز از جانب خداوند آمده است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ (18) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (19)} صدق الله العظيم [القيامه]
{ آن‌ گاه که بر خواندیم تو پیرو قرآن آن باش. (۱۸) پس از آن بر ماست که (حقایق) آن را بر تو بیان کنیم. (۱۹)}
ای مسلمانان برای‌مان روشن شد که سنت محمدی از جانب خداوند و برای توضیح و تشریح بیشترقرآن آمده است ، در "بیان" قرآن (تشریح قرآن) هیچ چیز جز توضیح به قرآن اضافه نمی شود؛ جایزنیست کوچک‌ترین تفاوتی بین کتاب خداوند و سنت رسولش وجود داشته باشد. خداوند شما را آگاه نموده است تا در مورد احادیثی که در آن با هم اختلاف دارید، به آیات محکم و واضح و روشن کتاب خداوند رجوع و با دقت فکر کنید. اگر آن حدیث موجود در سنت از جانب خداوند نباشد ؛ خواهید دید که با کتاب خداوند اختلافات بسیاری دارد. چرا که خداوند وعده ای برای حفظ سنت محمدی نداده است ؛ وعده او حفظ قرآن (از تحریف ) است.در مورد سنت نه تنها وعده حفظ آن داده نشده بلکه شما را از مکر بزرگ دشمنان خدا (از طریق نوشتن پنهان و نادرست سنت محمدی) آگاه نموده است . خداوند که احادیث نبوی را حجت و دلیلی برایتان قرار نداده است تا باعث گمراه شدن شما از راه راست –صراط-مستقیم گردد؛ بلکه حجت و دلیل قاطع و رسای خداوند همان قرآنی است که توسط خداوند برایتان مصون از تحریف مانده است. لذا به شما امر شده هرجا که در سنت نبوی اختلاف داشتید به قرآن رجوع کنید.خداوند تعالی فرموده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا(81) }صدق الله العظيم [النساء: 81]
{ و مى‏ گويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مى ‏روند جمعى از آنان مخفیانه جز آنچه تو گفتی را نزد خود پنهان می کنند و خدا آنچه را كه نزد خود نگه می دارند(برای بعد از فوت پیامبر)می نگارد پس از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است}
ای مردم تمام کشورهای اسلامی شما را دربرابر علمای‌تان به حق شاهد می گیرم که این سخن حق است کافی است که قرآن گواه آن باشد(که هست) که علمای یهود به خداوند و رسولش نسبت دروغ داده و شما را از مسیر حق گمراه و از راه مستقیم خارج کرده اند. اگر علمای امت در راه هدایت بوده و با دانش خود مرا شکست دادند ،برای تمام مسلمانان مشخص می شود که ناصر محمد یمانی در گمراهی آشکاری است. اما مهدی منتظر به حق از جانب خداوند رب العالمین آمده است و اگر نتواند با ادله کامل علمی برگرفته از قرآن ؛ بر تمام علمای مسلمان چیره شود ؛لعنت خداوند بر او باد همچنان که لعنت خداوند تا روز جزا بر ابلیس است. اگر برای کسی حقیقت روشن شد ولی حاضر به اعتراف و یاری آن نشده و سکوت اختیار کرد ؛ سکوتش در برابر حق سکوت برای شیطان است( به نفع شیطان سکوت کرده است) و لعنت خداوند بر ظالمین باشد.
ای علمای مسلمین؛ انتخاب دیگری برای‌تان نمانده است؛ اگر اعتراف کردید که من بر حقم و تأییدم کردید در کنار بیت عتیق حاضر شده و بیعت خواهیم کرد. اگر سخنان مرا باطل و بی اعتبار می دانید ؛ اگر راست می گویید، دانشی راهبر تر از این ارائه کنید و به خداوند رب العالمین پیشاپیش سوگند می خورم ؛ چنان دهان شما را میبندم که راه دیگری نداشته باشید: یا ایمان آوردن و اعتراف کردن به حقیقت برای ظهور و یا روی گردندان و کافر شدن به قرآن عظیم ؛ که در این صورت مثل سایر طغیان‌گران و ستمکاران دنیا ؛ آنها که جز افزودن بر فساد کار دیگری نمی کنند ؛ هلاک خواهید شد.تازیانه عذاب خداوند به صورت سنگ های متراکم (آتشین) و سخت که از جانب خداوند مسومة بوده و قابلیت عبور از جو را دارند؛ بر سر شما و آنها فرود خواهد آمد و زمان آن دور نیست.منشاء این (باران سنگ)از هفتمین زمین ( از زمین های هفتگانه) که در پایین مکان ترین نسبت به زمین ما قرار دارد خواهد بود. این همان سیاره ای است که به نام سیاره نیبیرو ؛سیاره دهم و به قول غربی ها planet Xنامیده می شود.اگر مرا تکذیب کنید ؛ خداوند یک شبه با این سیاره عذاب ( بسیار درناک) مرا بر شما وآنها (کافران) سیطره خواهد داد در حالیکه خوار شده اید . این از نشانه های بزرگ ساعت (اشراط الساعة الکبری ) و برای اثبات صداقت مهدی منتظری است که تمام شما مسلمانان و تمام مردم دنیا از او روبرگردانده اید. او خلیفه خداوند برشماست که در زمین برانگیخته شده تا از خود قرآن (استفاده کرده و)، قرآن را برایتان تشریح کند. این تشریح قرآن با قرآن حجت خداوند بر مردمان و دلیل خلیفه بودن اوست ، اما تنها عده کمی به صدق گفتار من ایمان اورده اند.و آن کسی که مهدی منتظرناصر محمد یمانی را تکذیب کند در حقیقت از قرآن روی گردانده و قرآن را تکذیب کرده است چرا که او تنها با قرآن با مردم بحث کرده و دلیل می آورد. حکم ؛ حکم خداوند است و هم خداوند اسرع الحاسبین . من با دلایل روشن و بابصیرت ( قرآن) برای شما حجت آوردم ، اما اولین کسانی که مرا تکذیب کردند مسلمانان بودند. با چه (دلیل) حقی مرا تکذیب می کنید واگر راست می گوئید حجتتان کدام است؟ شما را چه شده است که نمی شنوید؟ گویا که من از پشت سر با ناشنوایان و گنگان حرف میزنم که شما صدای مرا نمی شنوید و یااینکه ای مسلمانان ، مؤمن به آیات قرآن عظیم نیستید.و خداوند تعالی می فرماید:
{فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (52) وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53)} صدق الله العظيم [الروم]
{ تو نمی‌توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی برگردانند و دور شوند! (۵۲)و (نیز) نمی‌توانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی؛ تو تنها سخنت را به گوش کسانی می‌رسانی که ایمان به آیات ما می‌آورند و در برابر حق تسلیمند! (۵۳)}
دین در زمان تنزیل قرآن غریب بود. لذا محمد رسول الله شکایت قومش را پیش خداوند برد . خداوند تعالی فرمود:
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا } صدق الله العظيم [الفرقان:30]
{و پیامبر (خدا) گوید : پروردگارا ! بی گمان قوم من این قرآن را رها کردند .}
من نیز در عصر تفسیر و تشریح قرآن ؛ به خدا شکایت می برم. همان را می گویم که جدم می گفت:
{يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}صدق الله العظيم 
{پروردگارا ! بی گمان قوم من این قرآن را رها کردند .}
الناصر لكتاب الله وسنة رسوله الحق الإمام ناصر محمد اليماني.
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

- 2 -  الإمام ناصر محمد اليماني 07 - 09 - 1428 هـ 19- 09 - 2

نوشتهاز gnod111 » یک شنبه بهمن 28, 97 11:31 pm

- 2 - 
الإمام ناصر محمد اليماني
07 - 09 - 1428 هـ
19- 09 - 2007 مـ
۲۸-شهریور-۱۳۸۶ه.ش.
02:28 صباحاً
ــــــــــــــــــ




ای علمای امت شما را چه شده وچرا سکوت کرده اید؟


گفتار دیگری خطاب به علمای امت که از امر من خبر دارند اما سکوت کرده اند نه تکذیب می کنند و نه تأیید(ادامه نفی حد سنگسار)



بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين وأتباعهم بالحق إلى يوم الدين، ثُمّ أما بعد..

ای علمای امت با وجود اطلاع تان از خطابه های من ، و علیرغم اینکه جسورانه یکی از حدود کیفری ( نسبت داده شده به) دین حنیف اسلام ( یعنی سنگسار زناکار متأهل) را نفی کرده بودیم، هنوز در برابر آن سکوت اختیار نموده اید. اما من علت این سکوت را می دانم .این حدیث و کلام خداوند من و شماست که از قرآن عظیم برایتان آورده ام .اگر برهانی از جانب او نداشتم تا به حال پوست مرا با زبان های بران‌تان کنده بودید. از آنجا که حق با من ؛ناصر محمد یمانی است همگی شما را وادار به تسلیم و سکوت کرده ام ؛ و همین علت سکوت عجیبی شما در برابر کسانی است که در تکاپوی یافتن حقیقت هستند . ای علمای امت چرا در برابر حق سکوت اختیار کرده اید؛ شما به خوبی می دانید سکوت کننده در برابر حق شیطانی لال است. شما دریافته اید من از جماعت قرآنییون نیستم که فکر می کنند به قرآن درآویخته اند اما با وجود این دو نمازاز نمازهای فریضه را نمی خوانند و نمازهای روزانه را به سه نماز تبدیل کرده اند! . به همین ترتیب میدانید من از شیعیان نیستم. آنها به احادیث منقوله از اهل بیت تمسک جسته و به دنبال یافتن کتاب فاطمة الزهراء هستند ؛ من کتابی جز کتاب پدرشان( قرآن عظیم) که صلوات و سلام براو باد برای ایشان نمی شناسم. همان کتابی که آنها (شیعیان) پشت سرشان انداخته اند. من از جماعت اهل سنت نیز نیستم ، آنهایی که سنت نبوی را برگزیده و قرآن را پشت سرشان انداخته اند و می گویند تأویل قرآن را تنها خدا ؛ رسولش و صحابه همزمان پیامبر می دانسته اند. اصلا حاضر نیستند احادیث وارده را با قرآن مقایسه کنند تا ببینند آیا با کتاب( خداوند) مغایرتی دارند یا خیر!؟ همه شما از راه راست –صراط مستقیم- خارج شده اید مگر کسی که خداوند به او رحم کند. خداوند به همین علت مرا به سوی شما فرستاده است تا شما و تمام مردم را از تاریکی خارج کرده و به سوی نور برده و از عبادت رسولان و انبیاء و اولیاء الهی به سوی پرستش خداوند یکتا راهنمایی تان کنم تا به کتاب خداوند و سنت رسولش رسوله صلى الله عليه وآله وسلم، دست یازید و بین خداوند و رسولش جدایی قائل نشوید. شهادت می دهم هم قرآن از جانب خداست و هم سنت ؛ وسنت برای تشریح و توضیح روشن تر آیات قرآن بیان شده است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:

{ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }صدق الله العظيم [النحل:44]

{و ما این ذکر [= قرآن‌] را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی؛ و شاید اندیشه کنند!}

از خلال این بیان حق علمای امت در می یابند که سنت محمد رسول الله برای توضیح بیشتر آیات قرآنی آمده است؛ اما با این وجود و با کمال تأسف ،برخی شان معتقدند آیه ای در قرآن درباره رجم وجود داشته و مردم آن را از یاد برده اند و به آیه زیر از فرموده‌های خداوند تعالی استناد میکنند که:

{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(106)}صدق الله العظيم [البقرة]

{نسخه ای ( رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است}

این نسبت دروغ برای این است که تصور می کنند{نُنسِهَا} به معنی فراموش کردن انسان ها است؛ ولی اشتباه می کنند!. پس بیائید معنی بر حق و درست آن را برایتان بازگو کنم تا شاید ( به راه درست) ارشاد شوید.این از متشابهات است .معنی(النسیء) در این جا نسیان و فراموشی نیست؛ بلکه به معنی به تأخیر افتادن است. اگر در جایی درمورد معنی یک کلمه حیران(گیج) شدید؛ دنبال معنای آن در سایر آیه ها بگردید حتی اگر آن آیه در ارتباط با موضوع مشابهی نباشد. این قیاس نیست چون هدف دریافتن معنای لغتی است که نمی دانید. این حکم نیست ، بلکه جستجوی معنی لغت درجای دیگری است که واضح تر بیان شده است. از کجا می فهمیم (النسیء)به معنی تأخیر است نه فراموشی؟ در کلام خداوند تعالی می توان آن را یافت که می فرماید:

{إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ}صدق الله العظيم [التوبة:37]

{نسی‌ء [=تأخیر ماه‌های حرام‌]، افزایشی در کفر (مشرکان) است}
علمای امت می دانند معنی النسیء اینجا :به تأخیر انداختن است تا به کمک آن زمان (ماه) حرام را تغییر داده و حرام خدا را حلال گردانند.حال به آیه اول باز می گردیم

{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ(106)}صدق الله العظيم [البقرة]

{نسخه ای(رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است}

تأویل حق این آیه برای کسانی که در جستجوی یافتن حق هستند اینجاست. من جز حق به خداوند نسبت نمی دهم.{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَة}خداوند تعالی می فرماید:

{بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿21﴾ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿22﴾ }صدق الله العظيم [البروج]

{بلکه قرآن باعظمت است... (۲۱) که در لوح محفوظ جای دارد! (۲۲)}
بنابر این منظور از: {مَا نَنسَخْ مِنْ آيَة} این است که نسخه ای درست مثل نسخه ای که در لوح محفوظ هست به زمین وبه سوی مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم – فرستاده می شود. 

{أَوْ نُنسِهَا} یا اینکه حکم اصلی ، ثابت و دائمی آن را به تأخیر می اندازیم ؛ و به علت حکمتی که خدا می‌داند فعلاً حکم موقت را می فرستیم تا زمان نازل شدن حکم ثابت فرابرسد.

{نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا} این درباره زمانی است که آیه ای به صورت حکم اصلی و ثابت در دین حنیف آمده و وارد اساس کتاب ( ام الکتاب ) می شود.در نظر کسانی که قلبهای آنان تازه به اسلام گرویده (المولفة قلوبهم ) حکم خداوند از سبک به سنگین تر تبدیل می شود ، ولی در واقع این حکم برای آنان بهتر از حکم موقت اولی است. برای مثال خداوند تعالی می فرماید:

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ}صدق الله العظيم [النساء:43]

{ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‌گویید}

و سپس حکم اساسی؛ ثابت و غیر قابل تغییردر کلام خداوند تعالی بیان می گردد:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ }صدق الله العظيم [المائدة:90]

{ی کسانی که ایمان آورده‌اید! شراب و قمار و بتها و ازلام [= نوعی بخت‌آزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید}

اجتنابی که در این جا آمده است از شدیدترین موارد تحریم است؛ به این صورت که بعد حرام شدن آن ؛باید از محل فروش آنها نیز دوری شود تا برای نوشیدن خمر وسوسه نشوید .و اینجاست که حکم آیه به حکم دیگری تغییر می یابد. این حکم ثابتی است که خداوند صدور آن را به تأخیر انداخته است. با اینکه حکم قبلی تغییر کرده اما هنوز لفظ آن در قرآن باقیست اما بعد تبدیل ؛حکم جدید لازم الإجراست( نمی توان به حکم قبلی بازگشت).

سپس خداوند نکته دیگری را بیان می فرماید: {أَوْ مِثْلِهَا} در اینجا با حفظ حکم قبل ؛حکم جدیدی فرستاده می شود اما پاداش آنها با هم متفاوت است.برای مثال خداوند تعالی می فرماید:

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً}صدق الله العظيم [المجادلة:12]

{ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که می‌خواهید با رسول خدا نجوا کنید ،قبل از آن صدقه‌ای (در راه خدا) بدهید}

قرار بر این شد که هر کس برای صحبت درامور دینی به نزد رسول الله می آید، قبل آن صدقه ای به بیت المال مسلمانان بدهد. در این امر هم حکمتی بود چون برخی ازافراد وقت رسول الله را بیهوده به هدر می دادند و ایشان نیز از باب ادب حرفشان را تا تمام نمی شد قطع نمی کردند و خیری هم در بسیاری این صحبت هایشان نبود، تا زمانی که قضیه صدقه پیش آمد.لذا دنیا طلبان و منافقین برای اینکه صدقه ای ندهند دیگر صحبت نمی کردند اما این حکم بر ایمان و اعتقاد اهالی آخرت افزود؛اما برایشان دشوار بود که وقتی چیزی برای صدقه داشتن نداشتند ،ساکت شده و سخن خیر را هم نگویند. لذا برای این آیه حکم دیگری هم آمد در حالی که حکم اول نیز بر سرجایش بود و هرکس می خواست از حکم اول ؛ و هرکه می خواست از حکم دوم تبعیت می کرد. در اینجا آیه ای می یابیم که دوحکم دارد؛ بدون اینکه حکم اول را تغییر کند. بلکه این حکم مثل اولیست(از نظر وجوب انجام).خداوند تعالی می فرماید:

{أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿13﴾ }

صدق الله العظيم [المجادلة]

{آیا ترسیدید فقیر شوید که از دادن صدقات قبل از نجوا خودداری کردید؟! اکنون که این کار را نکردید و خداوند توبه شما را پذیرفت، نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید و (بدانید) خداوند از آنچه انجام می‌دهید با خبر است! (۱۳)}

ومی بینید که در اینجا حکم اول تغییر نکرده است بلکه حکمی مشابه آن آمده است ومی توان هریک را انجام داد اما پاداش حکم اول بیشتر است.اگر کسی حکم دادن صدقه را انجام ندهد خدا بر او می بخشد. می بینیم که حکم دوم ؛ اولی را نقض نکرده است بلکه برای آن آیه دو حکم آمده است؛ می توان هرکدام را انجام داد اما آنها که قبل سخن گفتن صدقه بدهند اجر دارند . این معنی فرموده خداوند تعالی است: {او مثلها} ؛ یعنی دو حکم آمده بدون اینکه حکم اول تغییر کرده باشد.

ای لغت شناسان کارتان عجیب است شما می دانید ((نسخ)) یعنی از چیزی درست مثل اصل آن نسخه برداری کردن.این چیزی است که ما در لغت عربی از آن خبر داریم. ولی شما(( نسخ)) را به( تبدیل )معنی کرده اید ؛ در حالیکه در کلام خداوند استفاده از (تبدیل )کاملاً روشن است ؛از لغت نسخ استفاده نشده بلکه خداوند می فرماید:

{وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿101﴾} صدق الله العظيم [النحل]

{و هنگامی که آیه‌ای را به آیه دیگر مبدّل کنیم -و خدا بهتر می‌داند چه حکمی را نازل کند - آنها می‌گویند: «تو افترا می‌بندی!» امّا بیشترشان (حقیقت را) نمی‌دانند! (۱۰۱)} 

این تبدیل یک حکم به حکم دیگر است در حالی که حکم اول در قرآن باقیست اما کسی حق ندارد آنرا انجام دهد بلکه باید به حکم جدید عمل نمایدو این معنای {نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا} است و حکم به صورت دائمی از (دستور) سبک تر به سخت تر تبدیل می شود این تغییر نیز برای این است که تازه مسلمانان(المولفة قلوبهم )پذیرش بهتری داشته باشند. اگر چه حکم دوم سخت تر از اولی است اما خیر آن برای مردم بیشتر از اولیست...

ولی برخی احکام هست که به حکم قبلی اضافه می شود؛ تبدیلی صورت نگرفته بلکه برای یک آیه دو حکم آمده است . می توان به هرکدام عمل کرد اما پاداش آنها متفاوت است در اینجا حکم سنگین اول ، سبکتر شده است. در این جا برای یک آیه دو حکم آمده است یکی سنگین تر ؛که حکم اول است و دیگری سبکتر که حکم دوم است. حکم اول برای کسی که بخواهد به آن عمل کند ،پابرجاست. مثل فرموده خداوند تعالی :

{إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا}صدق الله العظيم [الأنفال:65]

{هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‌کنند؛ و اگر صد نفر باشند، بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز می‌گردند؛} 

اما این حکم برای کسانی که یقین قلبیشان به این امر که" بیست نفر میتوانند دویست نفر را شکست بدهند" ضعیف باشد سنگین است و برای محقق شدن آن باید یقین قطعی داشت که: " بیست نفر جنگجو حتما میتوانند بر صد نفر غلبه کنند ". لذا برای آیه جنگ حکم دیگری به حکم اول اضافه می شود که در آن خداوند (به بندگانش)تخفیف داده است ؛بدون اینکه حکم اول حذف گرددو افرادی که یقینشان قطعی است می توانند از حکم اول که تغییری نکرده است، پیروی کنند .هر یک از این دوحکم، صبر و پاداش خودش را دارد.حکم سنگین تر ، پاداشش نزد خدا بیشتر محاسبه می شود. حکم سبکتر پاداش (حسنات ) کمتری نسبت به حکم اول دارد.و اما حکم دوم آیه ،برای تبدیل و تغییر حکم اول نیامده بلکه مثل آن است . لذا خداوند تعالی می فرماید:

{الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿66﴾ }صدق الله العظيم [الأنفال]

{هم اکنون خداوند به شما تخفیف داد، ودانست که در شما ضعفی است؛ بنابراین، هرگاه یک صد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز می‌شوند؛ واگر یکهزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد! وخدا با صابران است! (۶۶)}

اما خداوند جنگیدن بیست نفر بر علیه دویست نفر را حرام نکرده است ؛بلکه به علت ضعیف بودن یقین(برخی جنگجویان) حکم آسان تری آمده و حکم قبلی برای هر کس که طالب آن باشد پابرجاست.این معنی {او مثلها} است. حکمی مثل حکم اول آمده است ؛ چیزی لغو نشده و امکان انتخاب هرکدام هست.

اما آیا پاداش بیست نفری که صابرانه در مقابل دویست نفر پیروز شده اند مانند پیروزی صد نفر در مقابل دویست نفر است ؟ هرگز...مساوی بودن به معنی امکان اتخاذ هر یک از احکام است اما وزن این دو عمل و میزان آن ( نزد خداوند ] متفاوت است ...اگر که بدانید....

اما فریبی که یهودیان در حق این آیه بکار برده اند :

{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾ }صدق الله العظيم [البقرة]

{نسخه ای(رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم. آیا نمی‌دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است}

می گویند سنت ؛ قرآن را نسخ( به معنی فسخ کردن ؛ جایگزین شدن) کرده است!!و این که آیه رجم در قرآن بوده است ولی در سنت نسخ شده است. از آنجا که می دانند به علت غیر قابل تحریف بودن قرآن (و در نتیجه حجت بودن آن برای مؤمنان)نمی توانند شما را فریب دهند؛لذا می خواهند قرآن را (به زعم خود ) با سنت نسخ کنند. خداوند هلاکشان کند چگونه حق را بر می گردانند..{ سوره توبه ؛آیه 30:...قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ}. چگونه سخن رسول الله کلام خداوند را (فسخ ) میکند؟شما را چه شده است؟! می گویند معنی {نُنسِهَا}فراموش شدن از حافظه انسان هاست!!...سپس احادیثی را که ظاهری شبیه به برخی از آیات قرآن دارند را می آورند .که نیاز به تأویل کسی داردکه آنرا بیان میکندکه منظور از النسیء بهتأخیر افتادن است نهفراموش شدن. اما با کمال تأسف کسانی که قلبشان منحرف است ؛ از احادیثی که ظاهری شبیه به این آیات دارند پیروی میکنند تا احادیث فتنه انگیز یهود را ثابت کنند. آنها نمی دانند این احادیث توسط یهود جعل شده ،بلکه تصور می کنند از جانب رسول الله صلى الله عليه وسلم آمده است. همچنین این آیاتی که با حدیث تشابه ظاهری دارند و نیاز به تأویل و تفسیر دارند را گرفته و سعی دارند با حدیث آنها را تفسیر می کنند.اینها کسانی هستند که قلبهاشان از آیات محکم و واضح قرآن منحرف شده است. قرآن را رها کرده و با احادیث جعلی به آیات متشابهه قرآن تکیه می کنند؛ در حالی که آگاه نیستند این احادیث توسط برخی یهودیان در سنت پیامبر گنجانیده شده اند. لذا قرآن آنها را گناهکار نمی داندچون قصدشان به دست آوردن دلیلی برای این حدیث است و به همین ترتیب علیرغم اینکه این آیات نیاز به تأویل دارند به دنبال تفسیر آنها هستند(توضیح : آیات متشابه نیاز به تاویل دارند و فقط راسخون می توانند آنها را تاویل و تفسیر کنند اما آنان که قلبشان منحرف است در صدد تفسیر این آیات هستند که کارشان نیست) . اما قلب آنها منحرف شده است لذا بدون توجه به این که با قرآن همخوانی دارد یا نه ؛اصرار دارند که این حدیث از جانب رسول الله - صلى الله عليه وسلم –و میگویند به این ترتیب سنت ؛قرآن را نسخ (فسخ) کرده است.این انحراف واضحی است .چگونه سخن عبد می تواند سخن خالق را فسخ نماید؟!!! تمام احادیث از جانب خداوند است.احادیث سنت نبوی برای بیان روشن تر و بیشتر قرآن آورده شده اند. لذا من معنی نسخ رامحو یا تبدیل نمی دانم. بلکه منظور آوردن نسخه ای ازلوح محفوظ است .لذا همانندهمان آیه ای (نسخه ای از همان آیه) که در لوح محفوظ وجود دارد نازل شده است. خداوند تعالی می فرماید:

{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا}صدق الله العظيم

{نسخه ای(رونوشتی) ازهیچ آیه ای را (از لوح محفوظ) نمی آوریم یا به تأخیر نمی اندازیم (مگر) بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم}

منظور از نسخ به هیچ وجه تبدیل نیست. کلمه تبدیل در قرآن عظیم به وضوح ذکر شده است. خداوند تعالی می فرماید:

{ وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿101﴾ }صدق الله العظيم [النحل]

{و هنگامی که آیه‌ای را به آیه دیگر مبدّل کنیم -و خدا بهتر می‌داند چه حکمی را نازل کند- آنها می‌گویند: «تو افترا می‌بندی!» امّا بیشترشان (حقیقت را) نمی‌دانند! (۱۰۱)}

چگونه نسخ را تبدیل معنی می‌کنید در حالی که می دانید معنی اصلی نسخ یعنی رونوشتی مطابق اصل(نسخه) و حتی قرآن نیز می گوید نسخ به معنی رونوشت مطابق اصل است. برای مثال خداوند تعالی می فرماید:

{إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}صدق الله العظيم [الجاثية:29]

{ما آنچه را انجام می‌دادید می‌نوشتیم! (۲۹)}

به این معنی که اعمال آنها دقیقاً طبق آنچه که انجام داده اند بدون کم وزیاد در کتاب (اعمالشان) رونوشت شده است (نسخ شده است) :

{اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿14﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء]

{کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی! (۱۴)}

سپس هر یک کتابی خواهند داشت که دقیقاً مشابه اعمالی است که انجام داده اند. هیچ عمل بزرگ و کوچکی نیست که در آن ثبت نشده باشد .هر چه کرده اند را در آن پیدا می کنند و خداوند به احدی ظلم نمی کند!!برایتان از قرآن توضیح دادیم که نسخ رونوشتی از اصل مطلب است که هیچ تفاوتی با آن ندارد.شما از معنی لغوی آن آگاه هستید. چگونه یهودیان توانسته اند شما در مورد لغتی که از معنی اش به یقین اطلاع دارید به گمراهی بکشانند؟ اگرکسی به این خطابه ما اعتراض دارد ؛خوش آمده است ؛ تشریف بیاورد برای بحث و گفتگو...

أخو المُسلمين الحقير الصغير بين يدي الله والذليل على المؤمنين تواضعاً لله، الإمام ناصر محمد اليماني المهدي المنتظر والناصر لمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خداوند نام مرا نشانه ای ا برای عاقلان قرار داده است.اسم هدف را همراهی و تعقیب میکند نام مهدی منتظر از صفتش خبر می دهد (البته) اگر بیندیشید...
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

- 3 -  الإمام ناصر محمد اليماني 18 - 08 - 1430 هـ 10 - 08 -

نوشتهاز gnod111 » یک شنبه بهمن 28, 97 11:33 pm

- 3 - 
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - 08 - 1430 هـ
10 - 08 - 2009 مـ
11:06 مساءً
ــــــــــــــــــ


پاسخ مهدی منتظر به کسی که حجت را در ظهور مهدی منتظر می‌بیند نه در قرآن حاوی ذکر... سُبحان الله عما يصفون!

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النّبيّ الأمّي الأمين خاتم الانبياء والمُرسلين وآله الطيبين والتابعين للحق في كُل زمان ومكان إلى يوم الدين..


برادر گرامی؛ اگر حق را می‌خواهی؛ شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت دهم و سزاوار است که از حق پیروی گردد؛ مشکل شما و علمای امت‌تان در این است که نمی‌دانید چگونه در زمانی که مهدی منتظر طبق تقدیری که خداوند در کتاب مقرر فرموده -وفرمان خدا روي حساب و برنامه دقيقي است- در عصر مقدر شدهحاضر شد؛ او را بشناسید. چه بسیار از علمای امت سؤآل کرده و گفتیم: به من جواب دهید؛ آیا خداوند مهدی منتظر را نبی یا رسولی جدید قرار خواهد داد؟ می‌دانم جوابشان چیست:به هیچ وجه ناصرمحمد یمانی: ما به حق به تو فتوا می‌دهیم که خاتم الأنبياء والمُرسلين ،مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است و بی‌تردید مهدي برای یاری(ناصر)َ مُحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد". پس به آنان می‌گویم: معنی این که می‌گویید:"و بی‌تردید مهدي برای یاری(ناصر)َ مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد" چیست؟ جواب‌تان این است که: یعنی مهدی منتظر نبی جدیدی نیست؛ بلکه یاری کننده(ناصر) مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است. بعد سؤال دیگری در برابر علمای امت قرار می‌دهم: آیا ایمان دارید که خداوند مهدی منتظر را خلیفه خود در زمین قرار خواهد داد؟ جواب‌تان معلوم است:"‌به خداوند قسم که همین طور است" حال سؤال دیگری از آنان می‌کنم: آیا خداوند انتخاب خلیفه خود را به شما واگذار کرده تا به جای او از میان خود خلیفه خدا را انتخاب کنید؟ و شرطی که شما بین خودتان گذاشته‌اید این است که او مهدی منتظر بودنش را انکار کند ولی شما او را در حالی که ناتوان و خوار است وادار به بیعت می‌کنید و سپس علم کتاب خدا قرآن عظیم را به او می‌دهید تا در موارد اختلاف میان شما حکم کند؟ خدا را به شهادت گرفته و به حق شهادت می‌دهم شما اکنون در عصرمهدی منتظر هستید واو در میان شماست؛ پس بفرمایید و انتخابش کرده و علم بیان قرآن را به او یاد دهید؛ اگر راست می‌گویید!آیا آن شخص این افترای آشکار شما را باور می‌کند که به او بگویید: تو مهدی منتظری! از کجا می‌دانید او خلیفه خدا برشماست درحالی که خداوند نام او را به شما نفرموده است ؟ پس به شما می‌گوییم: اگر راست می‌گویید و از خدا بیشتر می‌دانید، بگویید نام او چیست! خلیفه خدا را جز خود خداوند انتخاب نمی‌کند و وقتی ملائکه به رأی پروردگارشان اعتراض کرده و گفتند:‌


{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ}[البقرة:30]؟


{آیا کسی را در آن قرار می‌دهی که فساد و خونریزی کند}


انگار که آنها از غیب می‌دانند خلفای منتخب خداوند در کتاب چه کسانی هستند. سپس خداوند آنها را به ملایکه نشان داده و می‌فرماید:‌


{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:31].


{ اگر راست می‌گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید}


حال که ملایکه از دانستن نام خلفای خداوند در زمین عاجز ماندند؛ از کجا می‌دانند آنها در زمین فساد کرده و خونریزی می‌کنند؛ در حالی که حتی اسم آنها را هم نمی‌تواستند بدانند؟ اینجا بود که ملایکه دریافتند از حد خود پا فراتر نهاده‌اند و وارد امری شدند که اختیاری در آن نداشته جز این که به فرمان خداوند که آدم را به عنوان خلیفه خود در زمین برگزیده؛ در برابر او سر طاعت فرود آورند. وقتی انتخاب خلیفه شأنی است که مختص پروردگاراست؛ خداوندی که یکتاست و هیچ کس در حکم او شریک نیست؛ پس چرا شما علمای شیعه و سنی از حدتان تجاوز می‌کنید؟ و اما شیعیان قبل از این که متولد شود؛ انتخابش کرده‌اند؛ قبل از این که او یعنی "الإنسان" امام مهدی در زمان مقدر شده‌اش متولد شود و خداوند علم بیان حق قرآن را به او بیاموزد تا با برهان علمی از قرآن برتمام علمای امت چیره شود و در موارد اختلاف میان آنان حکم کند و بعد ازپراکندگی و فرقه‌گرایی و در حالی که هریک به داشته‌های خود دلخوشند؛ سپس خداوند آنها را به یک حزب واحد بر ضد طاغوت مبدل و با قران صفوف مومنین را یکپارچه می کند 


به پروردگارم قسم من از علمای مسلمین چیزی جز ایمان داشتن به قرآن عظیم را نمی‌خواهم و می‌دانم جوابشان چیست:" صبرکن صبرکن؛ آیا به حساب تو علمای مسلمین به کتاب خداوند قرآن عظیم ایمان ندارند؟" پس به انان می‌گویم: اگر ایمان دارید، پس چرا به دعوت برای حکمیت بر اساس کتاب خداوند پاسخ نمی‌دهید؟ شاید یکی از آنها به ما پاسخ داده و بگوید:" همانا که تأویل قرآن را جز خداوند نمی‌داند و سنت نبوی وارد شده از صحابهرسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- یا روایت عترت نقل شده از رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- برای ما کافی است" پس در جواب آنها می‌گویم: پس چرا می‌گویید در منهاج و مسیر کتاب خدا و سنت رسوش هستید؛ شما با این حجت که تأویل قرآن را کسی جز خداوند نمی‌داند؛ آن را مهجور گذاشته‌اید؟ برای این سخن که تأویل تمام قرآن را کسی جز خدا نمی‌داند برهان آشکار بیاورید. بعد یکی از آنها آیه‌ای از قرآن را می‌آورد و می‌گوید خداوند تعالی می‌فرماید: 


{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
{ او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن‌] است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛) و قسمتی از آن، «متشابه» است اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند}
در پاسخ آنها می‌گوییم: پس چطورتأویل این آیات محکم کتاب خدا را که می‌دانید ؛ به ناحق تأویل کرده و گفتید تأویل قرآن را جز خدا نمی‌داند در حالی که خدا چنین نفرموده است؟ آیا به خداوند نسبت دروغ می‌دهید؛ شما می‌دانید مقصود خداوند از ندانستن تأویل آیات؛ تمام قرآن نیست؟ بلکه خداوند به شما خبر می‌دهد که دسته‌ای از آیات قرآن؛ آیات محکم و بینه و ام الکتابند و ظاهر آنها مانند باطن‌شان است و این را تمام علمای شما می‌دانند ولی از آن رو گردانده و با حکم طاغوت که از نزد خدا نیست و از جانب شیطان رجیم آمده در مورد زناکار حکم می‌دهند؛ افتراهایی که از زبان شیاطین انس که اولیای شیطانند نقل می‌شود. سپس یکی از علمای دین بر سر ما فریاد می‌کشد:" حد خودت را نگه دار ناصر محمد یمانی؛ ما اولیای طاغوت نیستیم که از حکم خدا روگردان باشیم و با حکم طاغوت حکمیت کنیم" . به او جواب داده و می‌گویم: آیا آن چه که در ادامه می‌اید از آیات بینه نیست؛ یا از نظر شما متشابه است؟ آنجا که خداوند تعالی می‌فرماید:


{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2) الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ (3) وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جلدة وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (4) إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (5) وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (6) وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ (7) وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ (8) وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ (9) وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ (10)}صدق الله العظيم [النور].


{ این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم، باشد که شما متذکر شوید. (۱) باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. (۲) مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک نکاح نمی‌کند و زن زانیه را هم جز مرد زانی یا مشرک نکاح نمی کند و این کار بر مردان مؤمن حرام است. (۳)* و آنان که به زنان با عفت مؤمنه نسبت زنا دهند آن‌گاه چهار شاهد (عادل) بر دعوی خود نیاورند آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید، و دیگر هرگز شهادت آنها را نپذیرید، و آنان مردمی فاسق و نادرستند. (۴) مگر آنهایی که بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا توبه کنند و در مقام اصلاح عمل خود برآیند، در این صورت خدا البته بسیار آمرزنده و مهربان است. (۵)آنان که به زنان خود نسبت زنا دهند و جز خود بر آن شاهد و گواهی ندارند باید از آن زن و مرد نخست مرد چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته او (در این دعوی زنا) از راستگویان است. (۶) و بار پنجم قسم یاد کند که لعن خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (۷) برای رفع عذاب حد، آن زن نیز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته شوهرش دروغ می‌گوید. (۸) و بار پنجم قسم یاد کند که غضب خدا بر او اگر این مرد (در این دعوی) از راستگویان باشد. (۹) و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما مؤمنان نبود و اگر نه این بود که خدای مهربان البته توبه‌پذیر است و کار به حکمت کند (۱۰)}
آیا خداوند فرموده که این آیات متشابه هستند و تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند؟ بگو اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید؟ اما برهان ناصر محمد یمانی در مورد این که این آیات از آیات محکم و بینه هستند، این فرموده خداوند تعالی است: 


{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].


{ این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم، باشد که شما متذکر شوید. (۱) باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. (۲)}
و خواهید دید بعد از آن که خداوند قدرت را در زمین به من عنایت نمود( تمکین) به غیر از حکم خدا حکم نمی دهم ؛ پس به اذن خداوند امر به معروف و نهی از منکر خواهم کرد و کسانی که مرتکب گناه زنا شده باشند چه زن و چه مرد آزاد را صد ضربه تازیانه و عبد و کنیز غیر آزاد را پنجاه ضربه تازیانه خوام زد بدون این که از تاهل و یا تجردشان سؤآل کنم.


ممکن است یکی از علمای سنی یا شیعه بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید:"صبرکن صبرکن؛ از خدا بترس ای کسی که از سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خارج شده‌ای؛ رسول الله به ما فرمان نداده تا به متأهلین تازیانه بزنیم؛ بلکه حکم‌شان مرگ با سنگسار است. زنای متأهلین مثل زنای مجردان نیست. فرد مجردی که به آبروی مردم تعرض می‌کند حجتی دارد؛ همسر ندارد و برای همین است که در سنت نبوی حکم زنای زناکاران متأهل مرگ با سنگسار است". پس به آنان پاسخ داده و می‌گویم: والله که اگر این حدیث برخلاف حکم حق در کتاب خدا نبود؛ من از شما پیروی می‌کردم چون نسبت به سنت نبوی که برخلاف احکام بینه و روشن کتاب خدا نباشد؛ کافر نیستم وبین خدا ورسولش فاصله نمی‌اندازم؛ پناه برخدا از کسانی باشم که تنها به قرآن تمسک می‌جویند و سنت حق محمد رسول الله را پشت سر می‌اندازند؛ و پناه برخدا از کسانی باشم که به سنت نبوی تمسک جسته و قرآن را پشت سر می‌اندازند؛ اما من امام مهدی براساس کتاب خداوند قرآن عظیم حکم می‌کنم و اگرچیزی در قرآن نبود بر اساس سنت حق نبوی حکم خواهم کرد به شرط آن که برخلاف آیات بینه کتاب خدا نباشد. ولی حکم شما برخلاف آیات بینه کتاب خداست: 


{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].


{ این سوره را فرستادیم و (احکامش را) فریضه (بندگان) کردیم و در آن آیات روشن نازل ساختیم، باشد که شما متذکر شوید. (۱) باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز درباره آنان در دین خدا رأفت و ترحم روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، و باید عذاب آن بدکاران را جمعی از مؤمنان مشاهده کنند. (۲)}
شما دو نوع زنا قایل شده‌اید؛ زانی متأهل و زانی مجرد! اما زنا دو جور نیست؛ زنا یعنی برقراری رابطه جنسی از راهی غیر از سنت ازدواج که در کتاب خدا و سنت رسولش آمده است؛ چه متأهل باشند چه مجرد؛ خداوند به مجردان عذری برای تعرض به آبروی مردم را نمی‌دهد؛ آیا مردی که دور ازهمسرش است اگر به علت زنا دستگیر شود را سنگسار می‌کنید یا تازیانه می‌زنید؟ آیا پروا نمی‌کنید؟



ای علمای امت که انسانی را به بهانه زنا می‌کشید؛ جرم شما نزد خداوند مانند این است که تمام مردم را کشته باشید؛ پس چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه است که خداوند در آیات محکم کتاب خود مسایل کمتر و ساده‌تر از این را برای شما بیان فرموده ولی حکم زنا را بیان نمی‌کند تا گمراه نشوید و گمراه نشده و انسانی را نکشید که خداوند کشتن به ناحقش را حرام نموده است؟ حجت شما برای اختلاف بین زناکار متاهل و مجرد چیست؟ چرا خداوند به شما فرمان می‌دهد زن زناکار متأهلی را که آزاد نیست نصف زن متاهل آزاد تازیانه بزنید؛ برای این که به یقین بدانید حکم زناکار آزاد صد تازیانه و حکم عبد پنجاه ضربه است؛ خداوند در این مورد در آیات محکم کتابش به شما فتوا داده است: 
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النساء:25].


{اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از عذاب [=مجازات] زنان آزاد است}
پس درمی‌یابید که عذاب زن زناکار متأهل صد ضربه تازیانه است؛ اگر راست می‌گویید چطور می‌توانید سنگسار را نصف کنید؟ و اگر گفتید:" مقصود خدا زن مجرد پاک‌دامن مسلمان است (المُحصنة المُسلمة العزباء) که شوهر ندارد و خدا برای او مقرر کرده که صد ضربه تازیانه به او بزنیم و زن غیر آزاد متأهل را نصف آن یعنی پنجاه ضربه" امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: مگر شما نبودید که می‌گفتید حکم زنای متأهلان با مجردان یکی نیست؛پس چطور به زناکار زن مجرد صد تازیانه می‌زنید و به زناکار متأهلی که آزاد نیست نصف زنی که همسری ندارد تازیانه می‌زنید؟ آیا فکر نمی‌کنید؟



ای امت اسلام؛ اگر یکی از شما دو همسر داشته باشد، یکی آزاد و دیگری غیر آزاد(کنیز) و خدای نکرده هردو زنا کنند و سپس زن آزادتان محکوم به مرگ با سنگسار شود و همسر غیر آزاد تنها پنجاه ضربه تازیانه ! حکمی غیر از نصف مجازات زنای زن آزاد ( پنجاه ضربه شلاق ) برای زن غیر آزاد پیدا نمی‌کنید در حالی که او شوهر دارد؛ چطور برای کنیز آزاد خدا حکم مرگ با سنگ‌سار معین می‌کنید؟ آیا هردوی آنها کنیزان خدا نیستند؟ پنجاه ضربه تازیانه با مرگ با سنگسار تفاوت خیلی زیادی دارد؛ به خداوند و پروردگار عالمیان قسم می‌خورم که ـ قلب ـ انسان عاقل به این حکم باطل مرگ با سنگ‌سار اطمینان پیدا نمی کند؛ آیا فکر نمی کنید؟ پس می‌گویید:" سبحان الله العظیم؛ خداوند ظالم نیست! چطور برای یکی مرگ با سنگ‌سار و برای دیگری نصف حد زناکار یعنی تنها پنجاه ضربه تازیانه مقرر شود؟" آن گاه امام مهدی می‌گوید: سبحان الله العظیم و پروردگارت به احدی ظلم نمی کند؛ بلکه حکم زن زناکار آزاد صد ضربه تازیانه و حکم زن متأهل غیر آزاد نصف حکم زن آزاد شوهردار است یعنی پنجاه ضربه و خداوند این حکم را در آیات محکم کتابش چنین بیان فرموده است:‌


{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [النساء:25].


{و هر کس از شما از لحاظ مالی توانایی ازدواج با زنان آزاده مؤمن؛ نداشته باشد، پس با زنان با ایمانی که ملک یمین شما هستند ( ازدواج کند) و خداوند به ایمان شما داناتر است. برخی از برخی هستند، پس آنان را با اجازه صاحبانشان به ازدواج خود در آورید، و مهرشان به طور پسندیده به آنان بدهید. ( به شرط آنکه) پاکدامن باشند، نه زناکار، و نه آنان که در پنهانی دوست گیرند. پس چون ازدواج کردند، اگر مرتکب زنا شدند،پس مجازاتشان؛ نصف مجازات زنان آزاد است..}
ممکن است عالم دیگری بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید:" آیا نمی‌بینی خداوند می‌فرماید: {وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ} لذا مقصود زن محصنه است" در پاسخ او می‌گوییم: از نظر تو در این آیه مقصود از "محصنات" چیست؟ در پاسخم می‌گویی:" این امری شناخته شده و معروف است؛ مقصود زنان پاک‌دامنی است که خداوند و رسولش به ما توصیه می‌کنند با آنان ازدواج کنیم" در پاسخش می‌گوییم: آیا برای عفت چنین زنی حد جزایی در نظر گرفته‌ای که حال می‌خواهی زن غیر آزاد را نصف او تازیانه بزنی! آیا از خدا نمی‌ترسید؟ من در کتاب جز این دو معنی؛ معنای دیگری برای "محصنه" پیدا نمی‌کنم: زنان پاک‌دامن و زنان متأهل؛ لذا مقصود زن پاک‌دامن متدین است؛ پس باید برای ازدواج با زن دین‌دار بشتابید.


ممکن است یک نفر دیگر با یک روایت کاذب از عمر بیاید و بگوید:" او گفته است: من برای شما نگرانم که قومی بیایند و سنگ‌سار را با این حجت که در کتاب خدا وجود ندارد، نفی کنم؛ همانا که در کتاب خدا آیه‌ای بودکه ما آن را می‌خواندیم و روی آن تفکر می‌کردیم: 
{الشيخ والشيخة فارجموهما نكالا البته}زن {و مرد پیر زناکار را سنگسار کنید که این عقوبت آنها است}


خداشما را بکشد که این‌گونه به بیراهه می‌روید؛ حد زنا برای متأهل و آزاد و بنده و کنیز در آیات؛ محم کتاب آمده است ولی شما قومی هستید که افترا می‌زنید؛ اگر یکی از علمای امت می‌تواند؛ بیاید و ثابت کند در مورد نفی حد سنگ‌سار ناصر محمد یمانی گمراه است؛ همین یک برهان برای گمراه بودن ناصر محمد یمانی کافی است تا انصارش همگی دست از پیروی از او بردارند. اما اگر ناصر محمد یمانی در مورد نفی حد سنگ‌سار بر تمام علمای امتی که گمراه شده‌اند چیره شده است پس برای هر ادعایی برهان لازم است.


ای رهگذر مانند نابینایان ازکنار میز گفتگو نگذر؛ که هرکس به دنبال حق آمده و نابینا باشد؛ به اذن خدا بصیرش کرده و دیدی نافذ به او می‌دهیم؛ این برای آنانی است که از خدا پروا دارند و قبل از حکم کردن؛ در بیانات تدبیر می‌کنند و خداوند برای آنان نوری قرار می‌دهد که هرکس که خدا به او نور ندهد؛ نور نخواهد داشت؛ ای رهگذر آیا نور و ظلمات برابر است؛ از اینجا به کجا می‌خواهی بروی؟ آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ و اما این که فتوا داده‌ای تا من ظهور نکنم؛ خداوند حجتی بر تو ندارد؛ اشتباه می‌کنی. مهدی منتظر حجت خدا برمردم نیست؛ بلکه آن چیزی بر مردم حجت است که مهدی منتظر با آن برای‌شان برهان می‌آورد یعنی بیان حق ذکر قرآن عظیم که حجت خدا و رسول خدا و مهدی منتظر است؛ کتابی که ذکر خدا برای تمام عالمیان است؛ برای هرکسی که بخواهد راه راست را در پیش گیرد.


وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
أخوك؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

- 4 -  الإمام ناصر محمد اليماني 02 - 07 - 1429 هـ 06 - 07 -

نوشتهاز gnod111 » یک شنبه بهمن 28, 97 11:35 pm

- 4 - 
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 07 - 1429 هـ
06 - 07 - 2008 مـ
۱۶-تیر-۱۳۸۷ه.ش.
09:13 مساءً
ـــــــــــــــ

حکم مختصر از مهدی منتظر درباره حد زنا ..

بسم الله الرحمن الرحيم 
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ سوره‌ای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}
آیا این آيه را از آیات بینه و محکم و واضح نمی‌بینید ازآیاتی که از شدت وضوح نیازی به تأویل ندارند، چون از آیات ام الکتابند؟ شما می‌دانید معنای کلمه زناکار مرد یا زن چیست؛ اینها کسانی هستند که با کسی که همسرشان نیست مباشرت می‌کننددر حالی که تنها همسران‌شان برای مباشرت بر آنان حلال شده است. خداوند درمورد آنان حکم صد ضربه تازیانه می‌دهد فرقی ندارد مرد باشند یا زن و متأهل باشند یا مجرد. این حکم افراد ازاد است و اما در مورد كنيز؛ مجازات نصف انسان آزاد وپنجاه ضربه است. پس از آن جا که حکم زن زناکارمتأهل مسلمان صد ضربه است؛ حکم کنیز متأهل پنجاه ضربه می‌شود. خداوند تعالی می‌فرماید: 
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:25].
{و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت.}
یا مگر خداوند حد زنا را در آیه‌ای دیگر تغییر داده است؟ تمام آیاتی که خداوند حکم آنها را در آیات محکم دیگر تبدیل کرده است؛ و تمام آیاتی که تبدیل شده‌اند در قرآن عظیم موجود و متن آنها باقی است و آن حکم گرفته نشده بلکه حکمی که به جای آن آمده است استفاده می‌شود؛ لذا اگر راست می‌گویید آیه‌ای که حکم سنگ‌سار درآن آمده را برایم بیاورید.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
إمام المُسلمين الهادي بكتاب الله وسنة رسوله إلى الصراط المُستقيم؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

- 5 -  الإمام ناصر محمد اليماني 25 - 12 - 1430 هـ 13 - 12 -

نوشتهاز gnod111 » یک شنبه بهمن 28, 97 11:37 pm

- 5 - 
الإمام ناصر محمد اليماني
25 - 12 - 1430 هـ
13 - 12 - 2009 مـ

۲۲-آذر-۱۳۸۸ه.ش.

07:52 مساءً
ـــــــــــــــــــــ

برای حکم حق درمورد حد سنگسار حکم را به خداوند می‌سپاریم..

برادرناصرسلام علیکم؛ موضوع گفتگو درباره حکم سنگ‌سار متأهلان بود و جوابت را دادم اما پاسخی درمورد موضوع گفتگو از شما دریافت نکردم. خواهش می‌کنم پاسخ دهید تا این موضوع بسته شود. من مطمئن هستم حق با من است و جواب من درباره موضوع از کتاب کریم و سنت مطهر نبوی است. منتظر پاسخت هستم.

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر خاتم الأنبياء والمُرسلين جدم النّبيّ الأمّي الأمين مُحمد رسول الله عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار به عدد ثانیه‌های دهر تا روز قیامت و روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار می‌گیرند و سلام و صلوات بر پیروان از امام علی ابوبکر و عمر و تمام انصار در عصر تنزیل و بر انصار مهدی منتظر انصار پیشگام برگزیده در عصر تأویب-قرآن- و سلام برصلوات بر تمام پیروان حق در گذشته و آینده و در ملاء الاعلی تا یوم الدین و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین....


ای کسانی که درمورد حد زنا- عملی حرام- درمورد کسانی که مرتکب گناه بزرگ و زشت زنا می‌شوند- عملی که بر مؤمنان حرام است- سؤال می‌کنید؛ خداوند درآیات ام الکتاب؛ آیات بینه و محکم خود حد جبریّ زنا را معین فرموده است ؛ آیات برای عالم و جاهل روشن واضح است و تنها کسانی از آن حکم رو می‌گردانند که قلب‌شان از حق منحرف است. خداوند تعالی می‌فرماید:

بسم الله الرحمن الرحيم

{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ سوره‌ای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}

ای جماعت خردمندان به نام خداوندی که پروردگار من و شماو پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها و رب عرش عظیم و پروردگار عالمیان است، از شما سؤال می‌کنم. آیا حکمی که خداوند برای زنا مقرر فرموده را از آیات محکم و بینه قرآن نمی‌یابید؟ برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}

والله اگر مهدی منتظر از عالم و جاهل شما از هر فرقه یا مذهبی که باشید؛ سؤال کرده و بگوید: به من بگویید زنا یعنی چه؟ جواب عالم و جاهل شما یکی است و خواهید گفت:" زنا عمل ناشایست بین زن و مردی است که در ازداواج هم نباشند و این شوهر او و او زن این نباشد و این بر مؤمنان حرام است". مهدی منتظر در پاسخ می‌گوید: آیا کسی که به آبروی مردم تعرض می‌کند را می‌توان معذور داشت و در حکمش تخفیف قایل شد؟ جواب‌تان متأسفانه و حتماً باطل است و خواهید گفت" بله اگر متأهل نباشد معذور است و برای همین او را سنگ‌سار نکرده وحد او فقط صد ضربه تازیانه است" مهدی منتظر حق پروردگارتان در پاسخ می‌گوید: اگز زناکار مرد و زن متأهل نبوده و آزاد باشند(احرار در برابر بنده) از نظر شما معذور هستند و در حکم‌شان تخفیف داده و صد ضربه تازیانه حکم شماست؛ در این صورت به من جواب دهید حد کنیز متأهل زنا کار در آیات محکم کتاب خدا چیست؟ پاسخ حق شما از آیات محکم کتاب خدا این خواهد بود و می‌گویید خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النساء:25].

{ و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می‌توانند با زنان پاکدامن از ملک یمین که در اختیار دارید ازدواج کنند -خدا به ایمان شما آگاه‌تر است؛ و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید؛ به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند (شوهر دار)و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد شوهردار را خواهند داشت. }

آن گاه مهدی منتظر به شما می‌گوید: در این صورت چگونه است که می‌بینید حد کنیز زناکارمتأهل در آیات محکم کتاب نصف زن متأهل آزاد و پنجاه تازیانه است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم،

{و در صورتی که «محصنه» باشند (شوهر دار)و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد شوهردار را خواهند داشت. }

و این تصدیق فرموده خداوند تعالی است: 

{قَدْ بَيَّنَّا لَكُمْ الآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (118)}صدق الله العظيم [آل عمران].
{ ما آیات را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!}
وتصديق فرموده خداوند تعالى:

{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً}صدق الله العظيم [الأنعام:114].
{آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛}

چگونه است که خداوند به تفصیل حکم زنا را برایتان نازل فرموده و روشن نموده حد زنا برای افراد آزاد(احرار) صد تازیانه است فرقی ندارد متأهل باشند یا مجرد؟ فرد مجرد عذری برای تعدی به آبروی مردم ندارد؛ و برایتان توضیح داده شده حد کنیز زناکار با وجود این که متأهل است پنجاه تازیانه است. سؤالی که عقل و منطق مطرح می‌کند این است: چطور خداوند به شما امر می‌کند همسر کنیزتان را پنجاه ضربه تازیانه بزنید و همسران ازادتان را سنگ‌سار کنید تا بمیرند؟ مگر این دو زن زنا کار هردو متأهل نیستند؛ یکی آزاد است و دیگری کنیز ودر آیات محکم کتاب خدا آمده است حکم کنیز متأهل زناکارپنجاه ضربه تازیانه است با این که متأهل است و خداوند فرمان می‌دهد مجازات او نصف زن آزاد است؛ تا بدانید خداوند برای زنا در آیات محکم و بینه و ام الکتاب چه حکمی معین نموده است.

بسم الله الرحمن الرحيم

{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (1) الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ (2)} صدق الله العظيم [النور].
{ سوره‌ای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید! (۱) هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (۲)}

پس برایتان روشن شد حد حق محکم وواضح و بینه زنا که برای عالم و جاهل روشن است صد ضربه تازیانه برای افراد آزاد فارغ از متأهل یا مجرد بودن و یا زن و مرد بودن است تا عذری برای مجردان نباشد و به او تخفیف داده شده و به زعم شما به جای سنگ‌سار،صد تازیانه به او زده شود. خداوند علام الغیوب می‌داند شما درمورد این امر دچار اختلاف خواهید شد و نفوسی را به قتل می‌رسانید که خدا فرمان کشتن آنان را نداده است و برای این که در پیشگاه پروردگارتان حجتی نداشته باشید؛ حد کنیزدر آیات محکم کتاب نصف است با وجود این که متأهل است تا بدانید شما چنان ظلمی درحق خود کرده‌اید که عرش خداوند الرحمن ازشدت غضب پروردگار بر شما تکان می‌خورد. والله با وجود این که قتل فرد بی‌گناه بالاترین جرم در کتاب خداوند است؛ اما خداوند فرمان نمی‌دهد یک قاتل را سنگ‌سار کنید تا بمیرد با این که نفسی را به قتل رسانده که خداوند کشتنش را حرام کرده و خداوند در کتاب خود مقرر فرموده جزای عمل بد مثل خود آن عمل بد است و جزای عمل نیک ده برابرآن.تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}صدق الله العظيم [الأنعام:160].

{هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد.}
اما در مورد یک عمل سوء استثناء قایل شده و گناه قتل نفس بی‌گناه را معادل کشتن تمام ذریه آدم علیه الصلاة و السلام از اولین مولود تا آخرین بشری که متولد خواهد شد؛ در نظر گرفته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{مَن قَتَلَ نفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أو فسادٍ في ٱلأرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ ٱلنّاسَ جَميعًا}صدق الله العظيم [المائدة:32].

{ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است}
و اما بیان حق:

{مَن قَتَلَ نفسًا بِغَيرِ نَفسٍ}

{ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل بکشد}

یعنی کسی کشته شود که قاتل نیست؛منطبق بر ضرب المثل شیطانی که می‌گوید اگر مدیون و بدهکار را نیافتی پسر عمویش را بگیر و از فرموده خداوند تعالی روگردان که می‌فرماید: 

{وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى} صدق الله العظيم [الزمر:7].

{ و هیچ کس بار [گناه] دیگرى را به دوش نمى‌کشد.}

وروگردان از فرموده خداوند تعالی :

{وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بالحقّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُوراً}صدق الله العظيم [الإسراء:33].

{كسى را كه خداوند، [كشتنش را] حرام كرده است، نكشید، مگر به حقّ. و هر كس مظلوم كشته شود، قطعاً براى ولىّ او، تسلّطى بر قاتل قرار داده‌ایم، پس نباید در كشتن [و قصاص] زیاده‌روى كند، چرا كه او مورد حمایت [خداوند] قرار گرفته است}

و اما بیان فرموده خداوند تعالی:

{أو فسادٍ فى ٱلأرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ ٱلنّاسَ جَميعًا}صدق الله العظيم [المائدة:32].

{ یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است}
مفسدان کسانی هستند که مردم را به ناحق به قتل رسانده و اموال‌شان را به غارت می‌برند. این مانند آن است که تمام انسان‌ها را به قتل رسانده باشند ومن در کتاب هیچ جرمی بزرگ‌تر ازاین پیدا نمی‌کنم؛ با وجود این خداوند به شما فرمان نمی‌دهد برای قتل شکنجه‌اش کنید تا بمیرد؛ بلکه فرمان کشتن بدون شکنجه‌اش را می‌دهد. به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم؛ در کتاب خدا تنها زمانی در برابر قتل نفس ؛ اجازه کشتن داده شده است به این شرط که مقتول مظلوم باشد نه ظالم و متعدی؛ که فرد متقیّ در دفاع از خود او را کشته باشد؛ خداوند دفاع از نفس را بر متقیان واجب گردانده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (39) الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (40)} صدق الله العظيم [الحج].

{به کسانى که مظلومانه مورد تهاجم و کشتار قرار گرفته‌اند، اجازه‌ی دفاع و جهاد داده شده است. و البتّه خداوند بر یارى آنان تواناست. (۳۹ همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد ، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است. (۴۰)}

ولی شما بر اساس آن چه خداوند نازل فرموده؛ حکم نمی‌کنید؛خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَلا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:44].
{و آیات مرا به بهای اندک نفروشید. و کسانی که طبق آنچه خداوند نازل کرده داورى نکنند، کافرند.}
و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}صدق الله العظيم [المائدة:45].
{و کسانی که طبق آنچه خداوند نازل کرده داورى نکنند، ستمکارند}

و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:47].
{و کسانى که بر طبق آنچه خدا نازل کرده، داورى نمى‌کنند، فاسق­اند.}
دعوت کننده به سوی حکم حقی که خداوند نازل فرموده است؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
gnod111

 
نوشته: 19
پیوستن: شنبه آذر 17, 97 9:06 pm
Given: 0 thanks
Received: 0 thanks

پس

برگشت به اخبار و اطلاعیه ها

اکنون هست

;کسانی که اکنون در این تالار هستند: کاربری نام ننوشته است کاربر و 3 میهمان

cron